درچند سال اخیر بارها نام رمان های شب ممکن ،پاگرد،مرداد دیوانه و یا کتاب آموزشی "حرکت در مه(چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم)" به گوشم خورده و با اینکه هنوز هیچکدام را نخوانده ام اما تعریف شان را زیاد شنیده ام ویادداشتهای خوبی هم درباره آنها خوانده ام.به هر حال کمتر کسی هم می شناسم که پیگیر ادبیات داستانی معاصر ایران باشد و نام محمد حسن شهسواری به گوشش نخورده باشد.
چند وقت پیش دنبال یک کتاب کم حجم برای فراغت کوتاهی که پیش رو داشتم می گشتم ودر کتابفروشی بطور اتفاقی "کلمه ها و ترکیب های کهنه" به چشمم خوردو فرصت رو مناسب دیدم تا با این نویسنده آشنا شوم.تا پیش از آن نامی از این اثر نشنیده بودم وبعد از این که کتاب را برای بار دوم هم (و در برخی داستانها برای بار سوم) خواندم متوجه شدم که اختصاص فراغت کوتاه، خیلی هم مناسب خوانش این کتاب نیست و خواندش حتما نیاز به تمرکز دارد.در کتاب عنوانِ چاپ اول زمستان ۹۵ آورده شده و گمان می کردم اثر نسبتاً جدید نویسنده باشد اما نه تنها این کتاب یک اثر تازه منتشر شده نیست بلکه بیش از 20 سال ازانتشارش میگذرد.محمد حسن شهسواری در سال ۱۳۷۶ وقتی ۲۶ سال سن داشت این مجموعه داستان را به عنوان اولین کتابش منتشر کرد و درنظر منتقدان در همان کتاب اول نشان داد که در ادبیات داستانی ایران حرف هایی برای گفتن خواهد داشت.فراز و نشیب فراوانی که این کتاب از انتشارش در نشر آسا تا نشر چشمه طی کرده است در کمتر شناخته شدنش بی تاثیر نیست،از تغییر ناشر و لغو مجوزبرای چاپ دوم که ۶ سال طول کشید گرفته تا تعطیلی موقت نشر چشمه و اصلاحیه های فراوانی که نویسنده آن ها را نپذیرفت تا اینکه بالاخره در سالل۱۳۹۵ این کتاب بدون هیچگونه اصلاحیه وحذفی دوباره به چاپ رسید.
این مجموعه شامل هشت داستان کوتاه با موضوعات مختلف است که عناصر مشترک و تکرار شونده در آنها روابط انسانها و تاثیر عوامل بیرونیِ گاهاً بی ارزش بر آنها است.داستان ها در عین استقلال،رگه های از هم در یکدیگر نیز دارند.به این شکل که مثلا احمد و مریم که در یک داستان شخصیت اصلی هستند در داستانی دیگر کودکانی اند که هم بازی یکدیگرند و در داستانی دیگر پدر و مادر کودکی که موضوع اصلی داستان است و یا در داستانی دیگر احمد رئیس منشی ای است که شخصیت اصلی داستان است.
..........
+ در ادامه مطلب در حد بضاعتم به تک تک داستان ها پرداخته ام و البته تلاش کرده ام خطر لوث شدن داستان وجود نداشته باشد.
++ پی نوشت:همچنان عزم را در ترک عادت بدِ ایرانی نخوانی ام جزم کرده ام.اما نمی دانم چرا اینقدر داستانهای ایرانی برای من سخت خوان هستند.به هر حال در راه ادامه دادن این مسیر هستم و هنوز از پا نیفتاده ام.
مشخصات کتابی که من خواندم: چاپ اول در نشر چشمه -زمستان ۱۳۹۵- در۸۶ صفحه - ۱۰۰۰ نسخه
ادامه مطلب ...در این دنیای مدرن کافیست نگاهی به اطرافمان بیندازیم و شاهد دست آورد های گوناگون بشر برای سرعت بخشیدن به زندگی باشیم.اگر دلیلش را بپرسیم احتمالاً پاسخ هایی همچون صرفه جویی در زمان و جلوگیری از اتلاف وقت را خواهیم شنید.
اما سوال اینجاست که آیا این همه تلاش برای سرعت بخشیدن به امورات زندگی،در کاهش سرعتِ گذرِ"زمان" هم به انسان ها کمک کرده است؟ ما انسان ها حالا نسبت به قبل زمان بیشتری داریم؟
+زندگی زیباست.و البته بسیار کوتاه. بیشتر قدرش رو بدونیم...
++ پیشنهاد میکنم بجای اینکه بیش از این کلمات ناموزونِ کنار هم ردیف شده من را بخوانید به تماشای این انیمیشن کوتاه 2دقیقه ای بنشینید. از "اینجا"
.............................
>نام اصلی انیمیشن:A Single Life
>تاریخ انتشار: 2014
>مدت زمان :2دقیقه و 17 ثانیه
>کشور سازنده: هلند
کارگردان:Marieke Blaauw-Joris Oprins-Job Roggeveen
>جوایز و افتخارات :نامزد اسکار2015
همیشه بین کتابهای قدیمی خونه یه سری کتاب بود که فقط روزای خونه تکونی پایان سال می دیدمشون و تا جایی که یادمه به جز من همه اعضای خونه خونده بودنشون .بخش قابل توجهی از کتابها هم غیر داستانی بودو منم همیشه فکر می کردم هیچکدوم کتابای جذابی نیستن برا همین هیچوقت سراغشون نرفتم وبا اینکه چند اثر داستانی هم بینشون بود جِدیشون نگرفتم تا اینکه چند وقت پیش توی یکی از کانال های فضای مجازی یه داستان کوتاه صوتی به نام "هِی کمتر شدیم" از مجموعه داستانی تحت عنوان"مگه تو مملکت شماخرنیست"شنیدم که چند وقتیه نسخه صوتیش به بازار اومده.داستانش طنزشیرینی داشت که به فرهنگ ما هم نزدیک بود.بعد از شنیدنش رفتم سراغ کتاب های زیرخاکی خونه و اولین کتابی که دست گرفتم مجموعه داستان حاضر از همین نویسنده بود.چند تا از داستانها خوب بودند و واقعا من وادار به خندیدن کردن.البته یه نکته دردآوری که بارها در حین خوندن به فکرم می رسید این بود که فقرفرهنگی و بدبختی و بیچارگی مردم ۵۰ سال پیش ترکیه که نویسنده ازشون نوشته شباهت زیادی به مردم امروز ما داشت.
این کتاب که در گذر سالها با کاغذهای کاهی رنگ و رو برگشته و تا حدودی پاره پوره به دست من رسیده مجموعه ای از داستان های کوتاه" عزیز نسین" است که وقتی در دهه پنجاه خورشیدی به ترجمه رضا همراه رسید وتوسط دنیای کتاب در قطع جیبی منتشرشد شامل ۱۸ داستان کوتاه طنز بود که در این چهل پنجاه سالی که از عمرش میگذره طی جابه جایی های فراوون و دست به دست گشتن هِی ازش کم شده و کم شده تا اینکه درحال حاضر فقط ۱۳ داستانش برای من باقی مونده .منم توی این روزای بدون وقتم خوندنمش و در ادامه مطلب هم چند خطی درباره هر یک از داستانها نوشتم.
.......................................
عزیز نسین طبق معرفی ویکیپدیا نویسنده ،مترجم و شاعر ترکیه ای است که با نام اصلی مَحمَت نُصرت در سال ۱۹۱۵ به دنیا آمده و در ۱۹۹۵ از دنیا رفته است .آثار او در دهه چهل ،پنجاه و شصت خورشیدی در ایران مکرر چاپ می شد و خواننده داشت اما در دهه های بعدی هم خوانندگان آثارش کمتر شدند و هم مجوز چاپش دیگر صادر نشد تا اینکه از سال 94 انتشار آثار این نویسنده در ایران از سر گرفته شد.
قضیه انتخاب نام مستعار عزیز نسین هم جالبه:عزیز که نام پدرش بوده و نسین در زبان ترکی به معنی تو چه کاره ای . یعنی درواقع نام مستعارش میشه یه چیز شبیه :عزیز تو چیکاره ای این وسط؟
عزیز نسین در طول عمرش کتابهای طنز زیادی را به چاپ رساند و همچنین سردبیر چندین روزنامه و مجله طنز هم بوده و با توجه به دوره ای که در آن زندگی می کرد گویی زندگی خیلی هم برایش گل و بلبل نبوده چراکه بخاطر دیدگاه های سیاسی چند بار هم راهی زندان شده است.نسین در کشور ما هم کم مورد نوازش مخالفان و دولت ها قرار نگرفت واین تنها به یکی دو دهه اخیر که از انتشار آثارش جلوگیری شد ویا تهمت هایی فراوانی تنش را در گور لرزاند محدود نمی شودبلکه جایی از زبان مترجم اخیر آثارش می خواندم که در سال 49 بخاطر شکایت سفارت ایران در ترکیه به جرم توهین به شاه ایران هم 6ماه به زندان افتاده است.
ادامه مطلب ...آقای آتِرسُن وکیل دادگستری به همراه دوستش اِنفیلد عادت داشت که روزهای یکشنبه را به پیاده روی بپردازد ،طی یکی از این پیاده روی ها در کوچه ای که محل گذرشان بود اِنفیلد به واقعه ای که چند روز پیش در این مکان اتفاق افتاده و موجب حیرتش شده اشاره می کند و نظر آترسن را در این باره جویا می شود. ماجرا از این قرار بوده است که سر پیچِ خیابان،مردی کوتاه قامت و دستپاچه و با چهره ای کریه که با سرعت در حال راه رفتن بود با دختر بچه ای برخورد و دخترک را به زمین می اندازد و بدون اعتنا به ناله های دخترکِ نقش زمین شده از روی او رد می شود و با پیگیری انفیلد و در نهایت پدر ومادر بچه برای ختم قائله مجبور به پرداخت حق السکوت طی یک چک می شود .اما نکته اینجاست که با دیدن نام روی چک توسط انفیلد معما ها آغاز می شود.
این رمان با وجود حجم کم که چیزی حدود 100 صفحه است به گونه های ادبی مختلفی ازقبیل معمایی، علمی، تخیلی،جنایی،روانشناسی و... سرک کشیده است که در نوع خود کم نظیر بوده وماندگاری این اثر نشان از آن دارد که درارائه بیشتر آنها موفق بوده است .کتاب با زاویه دید سوم شخص آغاز می شود و در ادامه بخشهایی به راوی اول شخص تغییر پیدا می کند و این نکته با توجه به اینکه از انتشار این کتاب بیش از یک قرن می گذرد جالب توجه است.
دکتر هنری جکیل که در خانواده ای بسیار متمول به دنیا آمده بود، علاوه بر ثروت از موهبت های دیگری نیز برخوردار بود ،ذاتاً به ابتکار تمایل داشت و شیفته ی احترامی بود که به همنوعان خردمند و برجسته اش می گذاشتند،چنان که می شود تصور کرد قطعا آینده ی پر افتخار و شاخصی در انتظارش بود.در حقیقت بزرگترین اشتباهش نوعی خوش دلی توام با بی صبری بود،که برای خیلی ها سبب شادمانی است،ولی برای او دشوار بود که آن را با میل مبرم خود به آن که سری در میان سرها درآورد آشتی دهد و ظاهری موقر در برابر جمع داشته باشد .چنین شد که لذائذش را از دیگران پنهان کرد و وقتی به سنین پختگی رسید و به اطراف خود نگریست و پیشرفت وموقعیت خود را در جامعه ارزیابی کرد ،دید که سخت درگیر زندگی دوگانه شده است.چه بسا مردانی که لغزش های گناهکارانه شان را آشکارا مرتکب می شدند اما او به خاطر بلند پروازی هایش آنها را با حس ننگی مرگبار پنهان می کرد.
شاید بار ها این جمله را شنیده باشیم که بشر آمیزه ای از خیر و شر است .در این که همه انسان ها خوبی را دوست دارند شکی نیست اما آیا خوب یا بد مطلق وجود دارد؟ همه انسان های خوب هم به نوعی در عین خوب بودن دچار شیطنت هایی در درون خود هستند و یا انسانهایی که آنها را بد می نامیم در عین بد بودن می توان بارقه هایی از نیکی را در آنها دید و در نظر انسان خوش بینی چون من انسان با فطرت خوبش همواره در حال مبارزه با نیروی شر است .هرچند که شاید جناب استیونسن با من هم نظر نباشند.
..................
رابرت لوییس بالفور استیونسُن نویسنده اسکاتلندی است که در سال 1850 در اِدینبرا متولد شد .او که خالق رمان خاطره انگیز "جزیره گنج" است کتاب دکتر جکیل و آقای هاید را در سال 1886 بر اساس خوابی که یک شب دیده بود نوشت و با نام اصلی (Strange Case of Dr Jekyll and Mr Hyde) منتشر کرد .این اثر تا به امروز منبع الهام بسیاری از تئاتر ها و فیلم های سینمایی و آثار ادبی جهان بوده وشهرتش تا به آنجاست که نامش در کشورهای مختلف جهان تبدیل به ضرب المثل شده است.یکی از مهمترین آثار ادبی که با چنین موضوعی به ذهنم می رسد رمان زیبای ایتالو کالوینو یعنی ویکنت دو نیم شده است.
استیونسن که در تمام عمرش از ناراحتی جدی دستگاه تنفسی رنج می برد دائما در حال سفر به شهرهای خوش آب و هوا بود تا بیماری اش تسکین یابد.تربیت تقدیرگرایانه ی او و مبارزه ی دائمی اش با بیماری سبب شد ذهنش همیشه درگیر اندیشه مرگ و روی تیره فطرت بشر باشد و اثر آن در نوشته هایش هویدا شود.استیونسن مدعی بود"تخیل برای بزرگتر ها مثل بازی برای بچه هاست"و تا پایان زندگی اش طیف وسیعی از آثار تخیلی را پدیدآورد.
.............
مشخصات کتابی من خواندم: دکتر جکیل و مسترهاید - ترجمه مرجان رضایی - نشر مرکز - چاپ اول 1389 - 1800 نسخه - 97 صفحه
............
اگر قصد خواندن این کتاب را داشتید بدون خواندن هیچ پیشگفتار،مقدمه،نقد و یا خلاصه داستان،مستقیم به سراغ خود کتاب بروید و خیالتان از بابت مطلبی هم که در اینجا خواندید راحت باشد.
در تعریف رمان اجتماعی می خوانیم :
رمان اجتماعی داستانی است که توجه اصلی نویسنده در آن معطوف به ماهیت جامعه و عملکرد و تاثیر بر اشخاص است.نویسنده با به تصویر کشیدن چگونگی تاثیر گذاری شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بر شخصیت ها و رویداد های داستان سعی می کند تلویحاً خواننده را متوجه کمبودهای اجتماعی کند و به نوعی خواهان بحث و ایجاد اصلاحات اجتماعی است.
از دهه بیست خورشیدی رمان اجتماعی در ایران ارتباط عمیق تر و هنری تری نسبت به پیش با اجتماع برقرار کرد و تا دهه ی پنجاه با آثار نویسندگانی همچون بزرگ علوی،صادق چوبک،علی محمد افغانی،جلال آل احمد و محمود دولت آبادی مسیر رشد خود را ادامه داد.با وقوع انقلاب سال پنجاه و هفت ادبیات داستانی ایران تحت تاثیر تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه قرار گرفت و فصلی تازه در داستان نویسی ایران گشوده شد.طبق نظر منتقدان رمان های اجتماعی نوشته شده در دهه پنجاه و پیش از آن به گونه ایست که در آنها به مسائلی از جمله فقر،رنج،جهل،خشونت،مشکلات خانوادگی و خرافات به صورت موردی و مجزا پرداخته شده است.به عنوان نمونه ای از این آثار که درباره اش دراین وبلاگ با هم صحبت کردیم می توان به مجموعه داستان سه تار اثر جلال آل احمد اشاره کرد که نویسنده در این مجموعه بیش از هر موضوعی نوک پیکان را به سمت جهل و خرافات حاکم بر جامعه برده است.اما در دهه های 60تا 80 خورشیدی شاهد آثاری هستیم که تقریبا تمامی جنبه های زندگی اجتماعی مردم را به تصویر کشیده اند.طبق نظر منتقدان رمان جزیره سرگردانی که در سال ۱۳۷۲ منتشر شد یکی از برجسته ترین رمانها در این زمینه است.
زندگی سیمین دانشور از وقتی خودش را شناخته تا زمانی که این کتاب را نوشته است متقارن با سالهای پرتنش و پراضطراب سرزمینمان ایران بوده است.او فضای معترض جامعه پیش از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و تحولاتی که بعد از آن اتفاق افتاد را درک کرد و پس از اینکه با مرگ رازآلود همسرش جلال آل احمد در سال ۱۳۴۸مواجه شد در یک دهه پیش رو شاهد تحولات عظیم اجتماعی و درپی آن انقلاب مردم در سال۵۷بود.او شاهد زندگی نسلی از جوانان( همچون هستی شخصیت اصلی رمانش)بود که در آن سالها همواره در بلاتکلیفی و سرگردانی میان سنت و مدرنیته و در واقع حیرانی در تشخیص خوب و بد زندگی کردند و دانشور در این رمان این سرگردانی را به تصویر کشیده است.
راوی در این رمان دانای کل است واز زندگی هستی نوریان ،جوان بیست و هفت ساله و فارغ التحصیل رشته ی هنر سخن می گوید و از این طریق شرایط اجتماعی دهه پنجاه را برای خواننده شرح می دهد.پدر هستی در شلوغی های 28 مرداد سال 32 کشته شده و پس از آن مادرش او و برادر کوچکترش شاهین را نزد مادربزرگ پدری شان می سپرد وبا مرد ثروتمندی به نام احمد گنجور ازدواج می کند. احمد گنجور دلال و کار چاق کن امریکایی ها در ایران است و از همین طریق هم ثروتی به هم زده است. پای هستی به واسطه ازدواج مامان عشی(مادرش)با گنجور به مهمانی های اشراف و مستشاران آمریکایی باز می شود و این در صورتیست که هستی تحت تعلیم مادربزرگی رشدیافته است که یک معلم بازنشسته ی عاشق مصدق بوده و فرزندش را شهید راه مصدق می داند و در خانه ی مادربزرگ عکس پسرش در کنارعکس مصدق و جلال آل احمد بر روی دیوار است. هستی به همراه دوست و دلباخته اش مراد هرهفته سر تمام کلاس های سیمین دانشوردر دانشگاه حاضر می شود و به دنبال فرصتی می گردد تا بعد از کلاس با او همکلام شود،حتی او به خانه سیمین هم رفت و آمد دارد و ما دربخشهای زیادی از متن کتاب شاهد مکالمه هستی با سیمین درباره مسائل مختلف اجتماعی هستیم.
مراد فارغ التحصیل رشته ی معماری و هم دانشگاهی هستی است و در پروژه های هنری تحت سرپرستی استاد مانیِ نقاش با هستی که کارمند وزارت فرهنگ و هنر است همکاری می کند.مراد گرایش سیاسی دارد واصطلاحاٌ کله اش بوی قورمه سبزی می دهدو زبانی سرخ دارد.هستی و مراد مدت هاست با هم دوست هستند و هستی منتظر است که بالاخره مراد به خواستگاری اش بیاید .
سلیم پسر یکی از بازاری های سرمایه دار تهران،خارج از کشور تاریخ ادیان خوانده وبه تازگی به ایران بازگشته است.مامان عشی(مادر هستی) سلیم رادر حالی برای ازدواج با هستی در نظر دارد که او هنوز در انتظار مراد است وبا اینکه با خواستگاری سنتی مخالف است با تردید فراوان و شاید ابتدا به احترام مادرش اجازه خواستگاری توسط سلیم را می دهد.هستی بعد از آشنایی با سلیم متوجه دیدگاه سنتی و مذهبی او می شود و با توجه به تمایلش به مدرنیته و همچنین وجود مراد سرگردان می شود.
..........................
+ درنوشتن این مطلب از مقاله ای تحت عنوان "نقد جامعه شناختی رمان جزیره سرگردانی"نوشته ی دکتر مریم عاملی رضایی کمک گرفته شده است که اگر کتاب را خوانده باشید می توانید این مقاله جامع را از اینجا بخوانید. همچنین در بخشی از نتیجه گیری این مقاله می خوانیم:
رمان جزیره ی سرگردانی برهه ی خاصی از حیات اجتماعی ایران را رقم می زند که در آن نویسنده سعی کرده به ژرفایی عمیقتر نقب زند و به شیوه ای هنری به بازآفرینی این مرحله بحرانی تاریخ معاصر بپردازد.رمان در برگیرنده ی اکثر طبقات اجتماعی و قشر های مردمی در دوره ی خود است. گفتمان رمان وار با قرار گرفتن صحنه های متقابل اجتماعی در کنار هم شکل گرفته است و شخصیت های داستانی از حیث سبکی فردیت یافته اند.نیروهای اجتماعی گوناگون و پیکارها و تضاد های میان آنان در آستانه ی انقلاب سبب کشف معناهای جدید و ورود مفاهیم تازه در عرصه ی مذهب ،سیاست و اجتماع شده است. این فرایند،قهرمان داستان را در جستجوی معنا به پیش می راند به گونه ای که متاثر و هماهنگ با آگاهی جمعی به انتخاب فردی دست میزند و میان آگاهی جمعی و آگاهی نسلی رابطه ای کارکردی برقرار می کند. درون مایه ی اجتماعی رمان ،متاثر از تقابل میان استضعاف و استعمار،فقر و غنا و سنت و مدرنیته است. می توان گفت این اثر توانسته است سیر تحول جامعه ی ایران در دوره ی انقلاب را همگام با حفظ کلیت ادبی و هنری خود به خوبی بازتاب دهد.
...................................