پزشک نازنین - نیل سایمون

چندی پیش در یکی از جلسات باشگاه کتابی که در آن شرکت می کنم یکی از اعضا به معرفی نمایشنامه ای به نام "عاقبت عشاق سینه چاک" پرداخت و بخش هایی از آن را برای جمع خواند که برایم بسیار جالب توجه بود، به شهر کتاب رفتم و بعد از نیافتن نمایشنامه ی مورد نظر به تنها کتاب موجود از این نویسنده در کتابفروشی که همین "پزشک نازنین" بود بسنده کردم. البته با نام نیل سایمون پیش از این آشنا بوده ام اما درباره او و آثارش اطلاعات چندانی نداشتم. پزشک نازنین نمایشنامه ای کمدی است که بر اساس برخی از داستان های مشهور نویسنده سرشناس روس آنتون چخوف نوشته شده است. این نمایشنامه در دو پرده و یازده صحنه ارائه شده که هر صحنه دارای داستانی مجزا از دیگری است و تنها شخصیت ثابت کل صحنه ها شخصیت نویسنده است. شخصیتی که با تماشاگران از چند و چون نمایش و شخصیت هایش صحبت می کند. 

به جز یکی از داستان ها بقیه داستان های چخوف که سایمون از روی آن ها این نمایشنامه را نوشته برایم تازه بودند. آن یک داستان کوتاه چخوف هم که از پیش با آن آشنا بودم داستان "بی عرضه" است که در این کتاب با نام "معلم سرخانه" با تغییراتی به صورت نمایش در آمده است. همان داستان مشهوری که یک فیلم کوتاه خوب هم بر اساس آن ساخته شده و  پیش از این در وبلاگ تحت عنوان : در دنیای ما زور گفتن چقدر سهل و ساده است؟ معرفی شده بود.

 این نمایشنامه، طنز دلنشینی دارد که البته برای دوستداران داستان های کوتاه چخوف این طنز دلنشین تر هم هست. اما بی شک باید بزودی آثار دیگری از این نمایشنامه نویس مشهور و بسیار پر طرفدار امریکایی بخوانم. بخصوص به این  دلیل که به او لقب "پادشاه کمدی" داده شده است و در شهر نیویورک، پس از شکسپیر نمایشنامه های او از همه بیشتر روی صحنه رفته و همچنین او در سال 1991 میلادی برای نمایشنامه "گم شده در یانکرز" جایزه پولیتزر را هم از آن خود کرده است. سایمون متاسفانه قبل از این که من او را بشناسم در سال 2018 میلادی چشم از جهان فرو بست. 

به نمونه ای از متن کتاب توجه کنید:

" آه خدایا به دادم برس، نه، نه، حرفمو پس می گیرم. نباید از کیسه ی پروردگار خرج کنم. خودخواهانه س... آدم از خدا بخواد که کمک کنه فکری واسه یه داستان به مغزش خطور کنه! خدای مهربون، منو ببخش، الان میرم خونه و می گیرم می خوابم. به هر حال اگه تا صبح چیزی به فکرت رسید، سپاسگزارت میشم اگر منم در جریان بذاری. حتی اگه فقط یه ایده خام باشه... وای، ببین چقدر مستاصل شده که دارم از خدا می خوام واسه حوائج پیش پا افتاده ی من دست به سرقت ادبی بزنه..."

در پیشگفتار مترجم کتاب آمده است که بخش هایی از این نمایش نامه به دلیل غیر قابل چاپ بودن دچار حذفیاتی شده که از نظر ناشر و مترجم کتاب این حذفیات ضربه چندانی به نمایشنامه نزده است. به هر حال از این که پیش از تهیه کتاب پیشگفتار را نخوانده ام در این مورد خاص خوشحالم، چرا که اگر آن را دیده بودم مطمئناً از خیر کتاب می گذشتم و این حیف بود. خواندن این کتاب شاید یک ساعت و نیم هم طول نکشد اما به لبخندی که در طول خواندن به خواننده اش هدیه می کند می ارزد.

مشخصات کتابی که من خواندم: نشر نی - ترجمه آهو خردمند - چاپ هشتم - 1398 - در 1100 نسخه - 98 صفحه

......................

پی نوشت: این روز ها به کندی مشغول خواندن کتاب حجیم "شوایک" اثر نویسنده ی چک تبار "یاروسلاو هاشک" هستم، البته کندی خوانش من تقصیر کتاب نیست و بی شک شوایک کتاب شیرینی است. در گذشته مواجهه با کتاب های حجیم، خیلی هم برایم مشکل ساز نبود اما مدت هاست کتابی با این حجم (900 صفحه) نخوانده ام و حداقل در دوره وبلاگ نویسی حجیم ترین کتابی که امتحان کردم لقمه بسیار بزرگی به نام "خانواده تیبو"ی دو هزار و اندی صفحه ای بود که متاسفانه تنها دو جلد پیش رفت و طی ماجرایی ادامه نیافت و چه بار سنگینی هستند کتاب های نیمه خوانده ای که هر روز فشارشان را روی دوشم بیشتر احساس می کنم.

پی نوشت 2: تصویر اینترنتی است.

۱ - فیلم سینمایی "همشهری کین" (۱۹۴۱) - اورسن ولز

طبق قرار دو پست قبل(اینجا) بالاخره به سراغ فیلمهای معرفی شده در کتاب ۱۰۱ فیلم چهار ستاره تاریخ سینما رفتم و اولین فیلمی که چند روز پیش آن را دیدم، فیلم سینمایی همشهری کین بود. فیلمی که در سال ۱۹۴۱ در امریکا تولید شده است. (حالا این که سینمای کشور ما در ۷۸ سال پیش در چه وضعیتی بوده بماند.)

کارگردانی و نقش اول این فیلم امریکایی را اورسن ولز به عهده داشته است. داستان فیلم هم با بخشی از اخبار روز آغاز می گردد که در آن خبر مرگ چارلز فاستر کین اعلام می شود، شخصی که ثروتمند ترین مرد کشور و همچنین غول رسانه ای امریکا نیز به حساب می آمده و صاحب پر تیراژ ترین روزنامه ی امریکا یعنی نیویورک اینکوایر بوده است. او لحظات پایانی عمرش را در قصر رویایی خود (زانادو) گذرانده و چند ثانیه پیش از مرگ، نامی را بر زبان می آورد که تا کنون هیچکدام از اطرافیانش آن را نشنیده اند. آن نام "غنچه ی رز" یا در زبان اصلی "رُزباد" است. حالا روزنامه جنجالی خودش، نیویورک اینکوایر و بسیاری از رسانه های دیگر تشنه ی آن هستند که معنای این کلمه پایانی را در یابند، این که آیا غنچه رز اسم کوچک عشق از دست رفته ی آقای کین بوده؟ یا شاید اسم حیوان خانگی مورد علاقه اش؟ یا... 

از اینجا به بعد فیلم از طریق یک سلسله فلاش بک های طولانی و طی روایت پنج نفر از دوستان و آشنایان کین (که البته هیچکدام هم قابل اعتماد نیستند) تعریف می شود و این گونه ولز بیننده را به همراه خبرنگار روزنامه به تماشای این برش ها از زندگی کین (از کودکی تا کهنسالی) می نشاند تا شاید در این بین ردی از "غنچه رز" پیدا شود. این روایت ها از همان کودکی کین که به درخواست مادرش ازخانواده فقیرشان جدا شده و تحت سرپرستی مردی ثروتمند قرار گرفته آغاز و همینطور با دور نسبتاً تندی تا انتها ادامه پیدا می کند . همچنین بیننده طی این مسیر شاهد پیشرفت کین در روزنامه نگاری، استقلال شغلی، ثروت اندوزی، مبارزه با فساد و محبوبیت در بین مردم تا ورود به سیاست و همچنین زندگی عاطفی و خانوادگی خواهد بود.

.......

پی نوشت: من اطلاعات سینمایی چندانی ندارم و باید اعتراف کنم که از لحاظ فنی در این زمینه تقریباً بی سوادم. اما به عنوان یک بیننده معمولی باید بگویم دیدن فیلم همشهری کین جذابیت چندانی از لحاظ داستانی برای من نداشت و شاید در همان ابتدا طرفدار منتقدانی بودم که همشهری کین را فیلمی سرد و بی روح می دانند و معتقدند ولز این فیلم را حسابگرانه به این شکل ساخته تا تنها بیننده و منتقدان را به حیرت بیندازد و شگفت زده کند. اما به هر حال از ماندگاری فیلم و شهرت این فیلم تا به امروز مشخص است که تعداد افرادی که لب به تحسین این فیلم گشوده اند بسیار بیشتر است. همانهایی که این فیلم را بزرگ ترین عامل درک سینما می دانند و دلیل این موضوع را مواردی همچون ضرباهنگ سرگیجه آور فیلم در کنار شیوه فیلمبرداری جدیدش آن هم در نماهای بی سابقه ی آن روزگار(از سقف اتاق یا تالار و موارد مشابه) و همینطور دیالوگ های تو در توی شخصیت ها دانست که همگی همشهری کین را به فیلمی تبدیل می کند که هیچ ربطی به فیلم های سینمایی پیش از خودش نداشته است.

 به قول کارگردان محبوب من مارتین اسکورسیزی: همشهری کین فیلمی بود که شما را به این فکر می انداخت که هر چیزی در سینما امکان پذیر است.

مشخصات فیلم: کارگردان :اورسن ولز . بازیگران: اورسن ولز، جوزف کانن، دوروتی کامینگور، آگنس مورهد و...

 مدت فیلم 119 دقیقه. افتخارات: نامزدی اسکار در 8 بخش و برنده اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی

یادداشتی به بهانه ی رمانِ؛ فیل در تاریکی _ قاسم هاشمی نژاد

از سال ها پیش در هرجمعی که متشکل از کتابدوستان بود و من در آن حضور می یافتم بارها نام رمان " فیل در تاریکی" به گوشم می خورد و هر وقت هم سراغش را از کتابخانه و کتابفروشی های شهر می گرفتم اثری از آن نمی یافتم، پنجشنبه دو هفته قبل طبق قرارم با برادرزاده کوچک به شهر کتاب رفتیم تا او برای خودش جلد هشتم کتاب "کارگاه سیتو" را بخرد، هرچند پای قولش نماند و جلد سوم کتاب "ارازل و اوباش" را هم گرفت. تازه قضیه به این یکی هم ختم نشد و دلش نیامد برادر بزرگش را بی نصیب بگذارد و خواهش کرد کتابی هم برای او بخریم، از آنجایی که برادرش هم جز آثار سیامک گلشیری کتاب دیگری نمی خوانَد، در قفسه مربوط به رمان های ایرانی به دنبال تنها رمان خوانده نشده ی او از این نویسنده یعنی "تصویر دختری در آخرین لحظه"گشتم اما آن را نیافتم، حین این جست و جو بود که چشمم به یک کتاب با جلدی مشکی رنگ خورد که به "شازده احتجاب" تکیه داده بود. بله، این همان کتاب"فیل در تاریکی" بود. کتابی که در طول این سال ها حتی چاپ افستی اش را هم ندیده بودم و حالا چاپ اول نشر هرمس روبرویم بود.

 فیل در تاریکی نخستین بار در سال ۱۳۵۵ بطور پاورقی در روزنامه رستاخیز به چاپ  رسید و در سال ۱۳۵۸ توسط انتشارات کتاب زمان بصورت یک کتاب چاپ شد. چاپی که تجدیدش چهل سال طول کشید، البته در سال ۱۳۹۲ هاشمی نژاد پیشگفتاری برای چاپ دوم این کتاب در نشر هرمس نوشته بود اما به دلایلی که بیشتر به ویراستاری کتاب مربوط می شد کتاب در آن سال هم چاپ نشد و امسال درست 3 سال بعد از اینکه قاسم هاشمی نژاد این دنیا را ترک گفته شاهد چاپ این کتاب توسط نشر هرمس هستیم و این همان چاپی است که به دست من رسیده است.

هاشمی نژاد را می توان از آن نسل نویسندگانی دانست که شاید آنطور که حقش بوده شناخته نشده و قدرش را ندانسته اند(ایم). شاید بتوان از این جهت فیل در تاریکی را با رمان"همسایه ها"ی  احمد محمود مشابه دانست. چرا که وضعیت هر دو کتاب از زمان انتشارشان تا به امروز به گونه ای بوده که هم پیش و هم پس از انقلاب به دلایل متفاوت مورد بی مهری و سانسور قرار گرفته اند. درباره اهمیت و جایگاه کتاب فیل در تاریکی و همینطور درباره قاسم هاشمی نژاد سخن بسیار است، این کتاب را مهمترین رمان پلیسی جنایی مدرن به زبان فارسی و نویسنده اش را پدر این ژانر در ایران می دانند، یکی دیگر از دلایل اهمیت این رمان جدا از همه نقاط ضعف و قوتی که می تواند در خود رمان باشد هدف نوشتن آن است. هاشمی نژاد که خودش منتقد بود در بیشتر نقد هایش به این موضوع پرداخته که آیا فرم در داستان ایرانی توانسته هر آنچه که محتوا داشته را به دست آورد یا خیر؟ نظر خودش هم بر خلاف جریان حاکم بر ادبیات هم نسلی هایش این بوده که فرم مهمتر از ایده یا محتوا نیست. او همواره به برقراری توازن میان این دو اعتقاد داشته و در همین راستا کتاب فیل در تاریکی را در میانه دهه پنجاه می نویسد و آن را پیشنهاد به ادبیات داستانیِ به قول خودش رو به انحطاط آن روزها که از دهه چهل آغاز شده می داند. او به عنوان یک نویسنده و منتقد متعهد به هنرش، عقب نشینی نمی کند و حتی نوک پیکان نقدش را به سمت نویسندگان مطرح آن دوران هم می برد، از پاورقی نویس مشهور آن روزها، محمد حجازی گرفته تا نویسندگانی همچون میرصادقی، ساعدی، فصیح و حتی هوشنگ گلشیری . به بخشی از صحبت های  محمد حسن شهسواری در جلسه نقد این کتاب که خرداد ماه همین امسال برگزار شد توجه کنید: در نقد های هاشمی نژاد از آثار هوشنگ گلشیری، خواهیم دید که او در ابتدا نسبت به گلشیری و اصحاب اصفهان بسیار امیدوار بود و در نقد او بر مجموعه داستانِ اول گلشیری و همچنین شازده احتجاب خواهیم خواند: "گویا قرار است برای اولین بار نویسندگانی به وجود بیایند که متوجه اند برای محتوای موجود یک فرم بایسته انتخاب کرد."  اما پس از انتشار مجموعه داستان های بعدی گلشیری نا امیدی کامل او را می بینیم. رمان فیل در تاریکی پیشنهادی به ادبیات ما بود، پیشنهادی که همچون شخصیت اصلی داستانش تمام قد روبروی جریان فرمالیستی رو به قدرت آن روزگار ایستاد. امروز هر چند می دانیم که پیشنهادش با شکست مواجه شده و طبق نظر کارشناسان، امروز غلبه کامل فرم بر محتوا صورت گرفته است. اما حالا همه می دانند این شکست به دلیل ضعف این پیشنهاد نبوده و مشکل ازادبیات داستانی ما بوده است.

...

+ در ادامه مطلب چند خطی درباره داستان این کتاب نوشته ام که اگر علاقه مند بودید می توانید آن را هم مطالعه بفرمائید

++  من این کتاب ۱۸۰ صفحه ای را از یک غروب تا شب پائیزی خواندم و لذت بردم. پیش از مطالعه این کتاب و با توجه به عنوانش که برگرفته از داستان فیل در تاریکی مثنوی مولاناست باید این نکته را هم در نظر داشت که  نویسنده ی آن فردی بوده که سال ها با ادبیات فارسی همنشین بوده و طبیعتاً داستان نوشته شده توسط چنین فردی، حتی اگر داستانی جنایی  باشد هم دارای نثری حساب شده وحتی شاعرانه است.

+++ مشخصات کتابی که من خواندم: نشر هرمس، چاپ اول (به عبارتی دوم) در سال ۱۳۹۸ و در ۱۸۰ صفحه 

ادامه مطلب ...

۱۰۱ فیلم چهار ستاره ی تاریخ سینما - گیل کین و جیم پیازا

چندی پیش در جمع دوستان کتابخوان بحثمان به سینما و شاهکار های خلق شده در این هنر کشیده شد و یکی از دوستان حاضر در جمع که خودش هم کارگردان و اهل سینماست کتابی در این زمینه به همراه داشت که به معرفی آن پرداخت. "۱۰۱ فیلم چهار ستاره تاریخ سینما" نام کتابی است که توسط گیل کین و جیم پیازا نوشته شده و سعید خاموش آن را ترجمه کرده و به همت زنده یاد علی معلم در سال۱۳۹۴ در انتشارات دنیای تصویر به چاپ رسیده است. البته گویا چند سالی هم هست که دیگر تجدید چاپ نشده و من هم هنوز آن را در بازار کتاب نیافته ام. البته به لطف همان دوست، اکنون به امانت آن را در اختیار دارم.  کتاب همانطور که از نامش پیداست درباره ۱۰۱ فیلم برتر تاریخ سینمای جهان می باشد. (از فیلم های کلاسیکی همچون کازابلانکا و بربادرفته گرفته تا ففیلم هایی نظیرآواتار و سرآغاز) شیوه پرداختن به فیلم ها در این کتاب به گونه ای است که در بخش مربوط به هر اثردر کنار پرداختن به مشخصات فیلم و افتخارات آن، در کنار خلاصه داستان، با یادداشتی درباره دلایل اهمیت فیلم، کارگردان و بازیگرانش همراه است و همینطور یک عکس از سکانس فراموش نشدنی هرفیلم هم ارائه شده است. علی معلم فقید مدیر وقت انتشارات دنیای تصویر درباره این کتاب نوشته است:

در گذر از دهه دوم از سده دوم سینما هستیم. مهم ترین هنر عامه پسند تاریخ امروز در دوران تسلط تکنولوژی های ارتباطی و شبکه های اجتماعی نقش پررنگ تری در مناسبات احساسی و عقلی انسان پیدا کرده است. کتاب"۱۰۱ فیلم چهار ستاره تاریخ سینما" مرجع جذاب، خواندنی و دلپذیری پیرامون آثار برجسته این هنر در طول دهه های گذشته است. فیلم هایی که امروز در نسخه های دیدنی و تصحیح رنگ شده درست مثل روز نخست پذیرای چشمانِ مشتاقِ درک و احساس شماست. دیدن و خواندن پیرامون ۱۰۱ فیلم برجسته، شما را اگر علاقه مند به سینما نیستید، عاشق آن می کند و اگر از جمله عشاق هنر هفتم هستید، مبتلا ترتان می کند. اگر جزیره ی تنهایی گیر آوردید، کلبه ای در طبیعت یافتید یا اتاقی آرام پیدا کردید، کتاب را بخوانید و فیلم ها را ببینید. زندگی تان رنگ دیگری می یابد.

.....

پی نوشت ۱: قصد دارم تک تک فیلم های معرفی شده در این کتاب را در برنامه ام بگذارم و بعد از دیدن هر  یک از آنها اگر شد اینجا هم چند کلامی درباره هرکدام با هم گپ بزنیم.

پی نوشت ۲: اگر گذر آن دوست عزیز به این صفحه خورد برای آشتی دادن دوباره من با دنیای سینما از او سپاسگزارم. همچنین از صاحب عکس فوق یعنی علی معلم فقید بابت نشر این کتاب. و البته از همسر آن دوست عزیز که این کتاب را به او هدیه داده است و من از پیام تقدیمی صفحه اول این کتاب متوجه آن شدم هم متشکرم.

مشخصات کتاب: انتشارات دنیای تصویر، نوشته ی گیل کین و جیم پیازا، ترجمه سعید خاموش، ویراستار علی معلم، چاپ اول ۱۳۹۴، ۱۰۰۰ نسخه