یادداشتی به بهانه ی رمانِ؛ فیل در تاریکی _ قاسم هاشمی نژاد

از سال ها پیش در هرجمعی که متشکل از کتابدوستان بود و من در آن حضور می یافتم بارها نام رمان " فیل در تاریکی" به گوشم می خورد و هر وقت هم سراغش را از کتابخانه و کتابفروشی های شهر می گرفتم اثری از آن نمی یافتم، پنجشنبه دو هفته قبل طبق قرارم با برادرزاده کوچک به شهر کتاب رفتیم تا او برای خودش جلد هشتم کتاب "کارگاه سیتو" را بخرد، هرچند پای قولش نماند و جلد سوم کتاب "ارازل و اوباش" را هم گرفت. تازه قضیه به این یکی هم ختم نشد و دلش نیامد برادر بزرگش را بی نصیب بگذارد و خواهش کرد کتابی هم برای او بخریم، از آنجایی که برادرش هم جز آثار سیامک گلشیری کتاب دیگری نمی خوانَد، در قفسه مربوط به رمان های ایرانی به دنبال تنها رمان خوانده نشده ی او از این نویسنده یعنی "تصویر دختری در آخرین لحظه"گشتم اما آن را نیافتم، حین این جست و جو بود که چشمم به یک کتاب با جلدی مشکی رنگ خورد که به "شازده احتجاب" تکیه داده بود. بله، این همان کتاب"فیل در تاریکی" بود. کتابی که در طول این سال ها حتی چاپ افستی اش را هم ندیده بودم و حالا چاپ اول نشر هرمس روبرویم بود.

 فیل در تاریکی نخستین بار در سال ۱۳۵۵ بطور پاورقی در روزنامه رستاخیز به چاپ  رسید و در سال ۱۳۵۸ توسط انتشارات کتاب زمان بصورت یک کتاب چاپ شد. چاپی که تجدیدش چهل سال طول کشید، البته در سال ۱۳۹۲ هاشمی نژاد پیشگفتاری برای چاپ دوم این کتاب در نشر هرمس نوشته بود اما به دلایلی که بیشتر به ویراستاری کتاب مربوط می شد کتاب در آن سال هم چاپ نشد و امسال درست 3 سال بعد از اینکه قاسم هاشمی نژاد این دنیا را ترک گفته شاهد چاپ این کتاب توسط نشر هرمس هستیم و این همان چاپی است که به دست من رسیده است.

هاشمی نژاد را می توان از آن نسل نویسندگانی دانست که شاید آنطور که حقش بوده شناخته نشده و قدرش را ندانسته اند(ایم). شاید بتوان از این جهت فیل در تاریکی را با رمان"همسایه ها"ی  احمد محمود مشابه دانست. چرا که وضعیت هر دو کتاب از زمان انتشارشان تا به امروز به گونه ای بوده که هم پیش و هم پس از انقلاب به دلایل متفاوت مورد بی مهری و سانسور قرار گرفته اند. درباره اهمیت و جایگاه کتاب فیل در تاریکی و همینطور درباره قاسم هاشمی نژاد سخن بسیار است، این کتاب را مهمترین رمان پلیسی جنایی مدرن به زبان فارسی و نویسنده اش را پدر این ژانر در ایران می دانند، یکی دیگر از دلایل اهمیت این رمان جدا از همه نقاط ضعف و قوتی که می تواند در خود رمان باشد هدف نوشتن آن است. هاشمی نژاد که خودش منتقد بود در بیشتر نقد هایش به این موضوع پرداخته که آیا فرم در داستان ایرانی توانسته هر آنچه که محتوا داشته را به دست آورد یا خیر؟ نظر خودش هم بر خلاف جریان حاکم بر ادبیات هم نسلی هایش این بوده که فرم مهمتر از ایده یا محتوا نیست. او همواره به برقراری توازن میان این دو اعتقاد داشته و در همین راستا کتاب فیل در تاریکی را در میانه دهه پنجاه می نویسد و آن را پیشنهاد به ادبیات داستانیِ به قول خودش رو به انحطاط آن روزها که از دهه چهل آغاز شده می داند. او به عنوان یک نویسنده و منتقد متعهد به هنرش، عقب نشینی نمی کند و حتی نوک پیکان نقدش را به سمت نویسندگان مطرح آن دوران هم می برد، از پاورقی نویس مشهور آن روزها، محمد حجازی گرفته تا نویسندگانی همچون میرصادقی، ساعدی، فصیح و حتی هوشنگ گلشیری . به بخشی از صحبت های  محمد حسن شهسواری در جلسه نقد این کتاب که خرداد ماه همین امسال برگزار شد توجه کنید: در نقد های هاشمی نژاد از آثار هوشنگ گلشیری، خواهیم دید که او در ابتدا نسبت به گلشیری و اصحاب اصفهان بسیار امیدوار بود و در نقد او بر مجموعه داستانِ اول گلشیری و همچنین شازده احتجاب خواهیم خواند: "گویا قرار است برای اولین بار نویسندگانی به وجود بیایند که متوجه اند برای محتوای موجود یک فرم بایسته انتخاب کرد."  اما پس از انتشار مجموعه داستان های بعدی گلشیری نا امیدی کامل او را می بینیم. رمان فیل در تاریکی پیشنهادی به ادبیات ما بود، پیشنهادی که همچون شخصیت اصلی داستانش تمام قد روبروی جریان فرمالیستی رو به قدرت آن روزگار ایستاد. امروز هر چند می دانیم که پیشنهادش با شکست مواجه شده و طبق نظر کارشناسان، امروز غلبه کامل فرم بر محتوا صورت گرفته است. اما حالا همه می دانند این شکست به دلیل ضعف این پیشنهاد نبوده و مشکل ازادبیات داستانی ما بوده است.

...

+ در ادامه مطلب چند خطی درباره داستان این کتاب نوشته ام که اگر علاقه مند بودید می توانید آن را هم مطالعه بفرمائید

++  من این کتاب ۱۸۰ صفحه ای را از یک غروب تا شب پائیزی خواندم و لذت بردم. پیش از مطالعه این کتاب و با توجه به عنوانش که برگرفته از داستان فیل در تاریکی مثنوی مولاناست باید این نکته را هم در نظر داشت که  نویسنده ی آن فردی بوده که سال ها با ادبیات فارسی همنشین بوده و طبیعتاً داستان نوشته شده توسط چنین فردی، حتی اگر داستانی جنایی  باشد هم دارای نثری حساب شده وحتی شاعرانه است.

+++ مشخصات کتابی که من خواندم: نشر هرمس، چاپ اول (به عبارتی دوم) در سال ۱۳۹۸ و در ۱۸۰ صفحه 

 اما داستان کتاب:

داستان در یک صبح یکشنبه ی زمستانی آغاز می شود و در طول هشت روز در یکشنبه ی هفته بعد به پایان می رسد. کتاب به صورت دانای کل روایت می شود و شخصیت اصلی آن (جلال امین) گاراژدار خوش نام ۴۱ ساله ای است که زندگی خوبی در کنار همسر و دو فرزندش دارد. قصه با انتظار او برای بازگشت برادرش حسین آغاز می شود که گویا برای تحصیل به آلمان سفر کرده و در ابتدا با کمک هزینه های برادرش پا گرفته است حالا بعد از چند سال در بازگشت برای تشکر از برادرش یک خودروی بنز ۲۸۰ اس سبز موردی که رنگ مورد علاقه جلال است را برای او هدیه آورده است. این هدیه و ورود این بنز به گاراژ جلال امین آغازگر همه ماجراهای داستان است. ماجرا هایی که پای چند گروه جویای این بنز مرموز را به داستان باز می کند و جلال امین را در مخمصه ای بزرگ می اندازد. حالا باید کتاب را خواند و دید که جلال در مواجه با این ماجرا چه می کند.

در پایان بد نیست جمله ی پایانی هاشمی نژاد در مقدمه چاپ دوم این کتاب که آن را از کتاب مقدس به عاریت گرفته در اینجا بیاورم:

"سنگی که معماران دور افکنده بودند به خواست خدا آرایش ایوان شد"

نظرات 4 + ارسال نظر
مریم جمعه 15 آذر 1398 ساعت 11:00 http://gol5050.blogfa.com

درود بر شما.
توضیحات که چون همیشه شیرین و مناسب بود.
خیلی وقته به خاطر مشکلات پیش آمده فرصت کتابخونه رفتن پیدا نکردم. امیدوارم بتونم برم و بخونمش.
ممنونم از معرفی این کتاب.
ورود به بلاگ اسکای کماکان برای من با مشکل مواجه میشه. نمی دونم چرا.

سلام بر شما دوست همراه
نظر لطف شماست، متشکرم.
راستش من دلیل مشکلی که برای ورود به بلاگ اسکای دارید رو نمیدونم، تاحالا نشنیدم برای کس دیگه ای پیش بیاد،حتی تو قطعی اینترنت هم بلاگ اسکای وصل بود. اما امیدوارم حل بشه و از نظراتتون استفاده کنیم.

میله بدون پرچم شنبه 16 آذر 1398 ساعت 17:07

سلام
شاید باورت نشه!
حتماً خواهم خواند

سلام
بزگواری رفیق.
تو هم شاید باورت نشه اما من هم سر قول هایی که برای خواندن کتابها به تو دادم می مانم و بزودی سمفونی مردگان رو خواهم خوند

بندباز یکشنبه 17 آذر 1398 ساعت 17:16 https://dbandbaz.blogsky.com/

سلام مهرداد
نمیدونم چرا ناخودآگاه دارم به دلایل عدم چاپ این کتاب در دو دوره ای که اشاره کردی فکر می کنم...
ممنونم از معرفی ش. کتابهای ایرانی کمی در این ژانر وجود دارند ظاهرا. هر چند که من چندان علاقه ای به این ژانر ندارم اما برای خیلی ها خیلی جذابه.
روحش شاد و یادش گرامی

سلام بر بندباز عزیز
زیاد بهش فکر نکن به نتیجه درخشانی نخواهی رسید. ما از این عادت ها زیاد داریم، هاشمی نژاد اولیش نبوده و آخرینش هم نخواهد بود.
خواهش میکنم، ممنون از حضور شما. این ژانر گویا ژانریه که من ازش تا به حال غافل بودم باید بیشتر امتحانش کنم. در آینده نزدیک با یکی از ترجمه های حامی بزرگ وبلاگر ها، خانم سحر امتحانش می کنم
یادش که گرامی هست، روحش شاد

ماهور چهارشنبه 11 خرداد 1401 ساعت 13:30

سلام مهردادجان
ممنون از مطلبت
توضیحاتت مربوط به کتاب و چاپش برام جالب بود.
من هم با تو موافقم که نثر (راوی) شاعرانه و قوی بود

کتاب ساده و خوشخوان و روانی بوده
اما چیزی که منو نسبت به این کتاب دلسرد کرد(با توجه به اینکه این ژانر همیشه برای من خیییییلی جذابه چه تو کتاب چه فیلم چه گیم) نه سادگی متن بلکه سادگی موضوع و داستان و هیجان انگیز نبودنش بود
من با تعریفهایی که از این کتاب شنیده بودم توقعم خیلی بیشتر بود
منتظر غافلگیریهای زیادی بودم که داستان منو راضی نتونست راضی کنه.
اینکه چرا بهش لقب مهمترین کتاب پلیسی ایران رو داده اند کمی گیجم میکنه.
البته با مرور در ذهنم متوجه شدم من اصلا کتاب جنایی ایرانی نخونده ام. و راستش نمیشناسم هم.

گفتی این کتاب رو با همسایه ها مقایسه میکنند با چیزی که از اون کتاب تو ذهنم مونده تو اکثر زمینه ها همسایه ها برای من جایگاه بالاتری داره.

رفتم تو فکر که چرا انقدر کم ایرانی جنایی خوندم برم یه سرچ کنم ببینم چی میتونم پیدا کنم.

سلام بر ماهور عزیز
من ممنونم از لطف و توجه به یادداشت‌های قدیمی وبلاگ
خوشحالم که با گذشت تقریبا سه سال از نوشته شدن این یادداشت هنوزم به کار یک نفرآمده.
بله، همانطور که اشاره کردی کتاب روان و خوش خوانیست. در رابطه با خیلی ساده بودنش هم بهت حق میدم چون هر خواننده ای با این تعریف‌هایی که شنیده انتظار پیچیدگی‌های خاصی رو داره. اما نکته‌ای که این کتاب رو با اهمیت کرده ضمن اینکه تا پیش از آن علی رغم وجود کتابهایی نزدیک به داستان پلیسی، رمان جنایی مدرن وجود نداشته و این کتاب اولین بوده و همینطور چون در زمان نوشتنش رمان جنایی در نظر ادیبان کشور ما بی ارزش ترین ژانر بوده اتفاقا هاشمی نژاد به عمد این ژانر را انتخاب شده تا پیشنهاد خودش به داستان نویسان آن روزگار را اینگونه به آنها برساند که حتی با کم ارزش ترین ژانر از نظر شما هم می‌شود فارغ از پیچیدگی هایی که شما به دنبالش هستید (که خواننده رو در سر در گم می کنه) داستان ایرانی نوشت، داستانی که رنگ و بوی ایرانی داشته باشه و در عین حال شبیه به داستانهای جنایی مشهور غرب باشه. همانطور که در یادداشت هم احتمالا اشاره کرده بودم هدف هاشمی نژاد این بوده که تا جایی که میشه داستانش رو ساده و به دور از پیچیدگی‌های مرسوم در آثار گلشیری و... ارائه بده و از افتادن مسیر داستان نویسی به یک سمت جلوگیری کنه که در این کار چندان هم موفق نبود و پس از آن شیوه‌ی محبوب نوشتن همان شیوه گلشیری شد و همچنان هم در داستان نویسی ما ادامه داره، شیوه ای که من رو به عنوان یک مخاطب تازه کار وقتی اوایل راه به سراغ هر رمان ایرانی جدیدی که جایزه گرفته می رفتم گیج می‌شدم.

ماجرای همسایه‌ها رو هم گویا در یادداشت خوب منظورم رو نرسوندم. من خود کتابها رو با هم مقایسه نکردم، گفتم سرنوشت انتشار و تجدید چاپشون با هم مشابه بوده و هر دو مورد غضب هر دو حکومت قرار گرفتند و جلوی تجدید چاپشون گرفته شد. که البته فیل در تاریکی بعد از مرگ نویسنده تجدید چاپ شد.
اگر چیزی پیدا کردی به ما هم معرفی کن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد