بعد از چند ماه دوری از دنیای سینما بازهم به سراغ یکی از فیلمهای چهارستاره تاریخ سینما رفتم و این بار نوبت به فیلم سینمایی "شکارچی گوزن" رسید. فیلمی که در سال 1978 به کارگردانی مایکل چیمینو ساخته شد و در زمان اکران موفق شد پنج جایزه اسکار را از آن خود کند. گرچه موضوع محوری این فیلم جنگ است اما نمیتوان آن را در دستهی فیلمهای جنگی و یا حتی فیلمهای صرفاً ضد جنگ قرار داد، البته تاحدودی میشود گفت که شکارچی گوزن فیلمی در مذمت جنگ است. با این همه باید گفت شکارچی گوزن فیلمی متفاوت است که با توجه به زمان 3 ساعتهی آن، دیدناش نیازمند صبر و حوصله فراوان است. صبر و حوصلهای که البته شاید وقتی به جنگ میرسد بیننده را تا مرز جنون هم خواهد کشاند*.
صحنهی آغازین فیلم کارگران مشغول به کار در کارخانهی فولاد را نشان میدهد و پس از آن پایان شیفت کاری و جوانان خندانی که پس از کار طاقت فرسا میان آتشها، در مسیر خانه با هم بگو و بخند میکنند و آواز میخوانند. این فیلم امریکایی حول محور پنج نفر از همین جوانها میگردد، جوانانی که سه نفر از آنها به ارتش فراخوانده شده و قرار است چند روز دیگر راهی جنگ ویتنام شوند و طبیعتا طبق روال چنین فیلمهایی انتظار میرود بعد از اندکی مقدمه، فیلم به سمت جنگ کشانده شود، اما در این فیلم، مدت زمان زیادی طول میکشد تا بیننده به جنگ ویتنام برسد چرا که تقریبا یک ساعت از فیلم تنها به زندگی عادی جمع این دوستان (پیش از اعزام به جنگ) میپردازد و در این میان شاهد مراسم سنتی عروسی مفصل و پربار یکی از همین جوانان هستیم که قصد دارد قبل از رفتن به جنگ ازدواج کند و پس از آن همینطور حضور دسته جمعی این پنج نفر برای شکار گوزن و گفتگوهایی حین این شکار و عروسی که اتفاقاً نقش مهمی در ادامهی فیلم دارد. این روش متفاوت کارگردان و زمان اختصاص داده شدهی طولانی پیش از وارد شدن به ویتنام باعث میشود که بیننده ضمن آشنایی با شخصیتهای داستان با آنها و زندگیشان خو بگیرد و به نظرم در نهایت، مجموعهی فیلم به هدف اصلی کارگردان میرسد و نشان میدهد که "جنگ" چگونه زندگی عادی انسانها را متحول میکند.
فیلم صحنههای جنگی چندانی ندارد، و بیننده نباید انتظار داشته باشد فیلمی در حد جوخه و یا حتی نجات سرباز رایان ببیند، در واقع همانطور که اشاره شد فیلم مثل فیلمهای مشابهی که به جنگ ویتنام میپردازند به این مسئله نگاه نمیکند و درواقع هدف اصلیاش این است که سوالی را مطرح کند؟ آن هم این سوال که چرا جوانانی که با شغل، شکار، عروسی و به هر شکل دیگری مشغول زندگی خودشان هستند باید عازم جنگی شوند که نه تنها به آنها هیچ ارتباطی ندارد بلکه زندگی آنها و جمعشان را برای همیشه متحول میکند؟
* این فیلم به نام رولت روسی هم شناخته میشود، چرا که مهمترین صحنههای فیلم مربوط به اسیران جنگی است که مجبورند برای سرگرمی ویت کنگها به رولت روسی بپردازد.
پ.ن: در مراسم اسکار سال 1978 جوایز اهدا شده در رشتههای بهترین فیلم، بهترین بازیگرنقش مکمل مرد، بهترین کارگردانی و بهترین تدوین و صدابرداری، به این فیلم اختصاص داده شد. از ستارگان فیلم میتوان به "رابرت دنیرو" ، "مریل استریپ" و "جان کازال" اشاره کرد که اتفاقا دو بازیکر اول پس از این فیلم هم نقشهای به یاد ماندنی فراوانی از خود به جا گذاشتند اما شکارچی گوزن برای کازال آخرین فیلم زندگیاش بود.