جنگ و مردمان خُرد


روزی بر فراز چراگاهی، گوسپند و بره ای به چرا مشغول بودند و عقابی گرسنه فراز بره به چرخش بود و نظر از او بر نمی گرفت.

و آنگاه که بر آن شد فرود آغازد تا شکار برگیرد، عقابی دیگر بر فراز گوسپند و بره اش پدیدار گشت به همان گرسنگی.

پس دو هماورد در جنگ شدند و آسمان از فریاد خشمناک آنان آکنده شد.

گوسپند به آسمان نگریست و شگفت کرد. پس رو به بره کرد و گفت:

"شگفتا کودکم که این دو پرنده ی نژاده با یکدیگر ستیز می کنند. مگر آسمان بیکران هر دوی آنان را بس نیست؟ دعا کن فرزند کوچکم، در قلب خود دعا کن خداوند میان برادران بال دار تو آشتی برقرار کند"

و بره در قلب خود دعا می کرد. 

.....................

برگرفته از کتاب "آوای جبران" (زیباترین گزین گویه های خلیل جبران) به گردآوری رابین واترفیلد و ترجمه کوشیار کریمی تاری، نشر کاروان


پی نوشت:  از دوستی که بهار ۸۸  این کتاب را امضا و به من هدیه کرد متشکرم ، سالهاست از او بی خبرم و امیدوارم هرجا که هست حالش خوب باشد و روزی کتابنامه و این نوشته ها را پیدا کند.

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت 08:19 http://gol5050.blogfa.com

برادران بالدار تو! چقدر زیبا

بله همینطوره. این انتخاب عقاب و گوسفند هم بسیار هوشمندانه بود.

دریا چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت 20:57 http://jaiibarayeman.blogfa.com/

عالی بود این متن...

من هم از این کتابها دارم که امضای یک دوست قدیمی پای کتابه و ازش سالهاست بی خبرم :(

همینطوره، باید بیشتر این کتاب و این شاعرو دریابم.
امیدوارم این دوستان به هر حال هر جا که هستند خوب و شاد باشند.

خورشید پنج‌شنبه 23 اسفند 1397 ساعت 06:57

من یه کتاب کوچولو از جبران دارم که توش پر از نامه هایی که برای دوستش یا معشوقش ماری نوشته و خیلی خوبه
تازگیا اونقدر فراموشی گرفتم که اسم کتابا رو هم فراموش میکنم و باید ساعتها جلو کتابخونه بایستم و دنبالشون بگردم که یادم بیاد اسمشون چیه و اسم این کتابم فراموش کردم
فکر کنم آلزایمر تو سن ۳۶ سالگی خیلی زوده

سلام ، بابت این تاخیر در پاسخگویی عذر میخوام، این روزا اصلا نشد بیام سراغ وبلاگ، گویا با حضور اندکی که اینجا میبینم گویا دوستان هم حسابی مشغولن.
منم از اون کتاب زیاد شنیده بودم اما راستش منم اسمشو یادم رفته بود منتها دست به دامن اینترنت شدم و گویا اسم کتاب مورد نظر "نامه های عاشقانه یک پیامبر" بود.
سخت نگیر دوست عزیز، با این حجم اطلاعات روزانه که تو این دورو زمون تو سرمون میریزن اینا طبیعیه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد