در چند سال اخیر نشرهای مختلف مثل نشر گمان و نشر نو مجموعه کتابهایی را در رابطه با فلسفه، خرد و حکمت زندگی به چاپ رساندند که به ادعای ناشر هدفشان نه اینکه ساده کردن فلسفه، خرد، حکمت و روانشناسی باشد بلکه هدف این بوده است که از ابهت هراسآور فلسفه و... بکاهند و در واقع این کتابها پیشنهادهایی هستند برای تفکر و دعوت به اندیشیدن در زندگی روزمره و تامل در مسائلی که هر روزه با آن مواجهیم. کتاب "مصائب زندگی صادقانه" که چند سال پیش هم با عنوان "پشت پرده ریاکاری"، در نشری دیگر منتشر شده بود یکی از همین کتابهاست، کتابی تحقیقی درباره مسئله صداقت و بیصداقتی و ریاکاری انسانها که توسط دن آریلی نوشته شده است. آریلی که دانشمند حوزه روانشناسی و اقتصاد رفتاری معرفی شده اهل امریکاست و در این کتاب تلاش کرده است با تعداد زیادی آزمایش رفتاری، به خوانندگان کتاب ثابت کند که علی رغم آنچه که اغلب ما انسانها فکر میکنیم چگونه هرکدام از ما به هر کس و به ویژه به خودمان دروغ میگوییم.
اغلب ما اینطور فکر میکنیم که تنها تعداد اندکی از انسانها هستند که رفتاری غیرصادقانه دارند، اما احتمالا هرخوانندهای بعد از خواندن این کتاب، وقتی متوجه بشود که ما انسانها در بخشهای مختلفی از زندگیمان متقلب بودهایم خیلی هم خوشحال نخواهد شد: فرضیه اصلی این است که رفتار ما تحت تاثیر دو انگیزهی متقابل قرار دارد. از یک سو دوست داریم خود را فردی صادق و شرافتمند تلقی کنیم و میخواهیم وقتی در آیینه به خودمان نگاه میکنیم حس خوبی داشته باشیم. از سویی دیگر، میخواهیم از تقلب و فریبکاری منفعتی ببریم و تا جای ممکن پولی در بیاوریم (این انگیزه مالی استاندارد است) واضح است که این دو انگیزه در تضاد با یکدیگر قرار دارند. احتمالا شما هم مثل من دوست دارید که نتایج ناامیدکنندهای از این تحقیقات نخوانید و پس از خواندن این کتاب به این نتیجه برسید که اکثر افرادی که میشناسید همچون شما در همه امور با صداقت باشند اما در واقع پس از خواندن این کتاب و تجربه آزمایشهای رفتاری که بر روی انسانهای مختلف انجام میشود و مقایسه آن با رفتارهایی که خودو اطرافیانتان در زندگی انجام میدهید متوجه خواهید شد که نه تنها دیگران بلکه تا حدودی درباره رفتار با صداقت خودتان نیز در اشتباه هستید. در واقع ورای مسائلی که در این کتاب اشاره میشود این موضوع صداقت و بی صداقتی و پی بردن به پشت پرده اعمالی که انجام میدهیم بسیار پیچیده است. به یاد دارم در کتاب تونل نوشته ارنستو ساباتو از زبان شخصیت اصلی داستان به همین صداقت داشتن یا عدم آن در رفتارهای ما اشارهای شده بود. هرچند به نظر میرسد خوآن پابلو کاستل تا حدودی تند رفته بود و میگفت: گاهی وقتها میشود که یک نفر احساس میکند یک اَبَر مرد است، و فقط بعدها پی میبرد که او هم پست و شریر و خیانتکاری بیش نیست. نیازی نمیبینم که درباره خودپسندی اظهارنظر کنم. تا آنجا که میدانم هیچ فرد بشری از این انگیزه پرشکوه پیشرفت انسانی بیبهره نیست. کاستل در مورد اشاره به خودپسندی در فروتنی به مثالی از خودش اشاره می کند و به این جهت ماجرایی را تعریف میکند: وقتی مادرم به سبب سرطان تحت عمل جراحی قرار گرفت. من برای اینکه سر وقت برسم ناچار بودم دو شبانه روز تمام را بیخواب در راه باشم. وقتی به کنار بسترش رسیدم، لبخند مهربانی چهرهاش را روشن کرد، و در این حال زیر لب کلمات مهرآمیزی را زمزمه کرد (فکرش را بکنید او برای من دلسوزی میکرد که این قدر خسته شدهام!) و در اعماق تاریک وجودم بیدار شدن غروری خودپسندانه را برای اینکه خودم را به موقع رسانده بودم احساس کردم. من به این راز به آن سبب اعتراف می کنم که ببینید وقتی می گویم بهتر از هیچ کس دیگر نیستم در حرفم صادق و صمیمی هستم."
با مواردی همچون این بخش آورده شده از کتاب تونل در کتاب مصائب زندگی صادقانه روبرو هستیم، مواردی که در واقع نوعی دروغ گفتن به خودمان است، اما خب به هر حال این کتاب قرار نیست ما را تنها ناامید کند بلکه در واقع تا حدودی قصد دارد بگوید این موضوع یکی از بخشهای اجتناب ناپذیر جامعه است و ما (شخص خواننده) به عنوان صادقترین انسانهای بر روی کره زمین هم در طول زندگی و حتی در طول روزهایمان نیز بارها به طرق مختلف حقیقت را مخدوش میکنیم. حتما الان با خودتان میگوئید: مخدوش میکنیم، خب، اصلا که چی؟ یعنی قرار است این کتاب فقط به ما بگوید که تا چه درجهای صادق هستیم و چقدر دروغگو؟ این چه کمکی به ما خواهد کرد؟
بیشک خواندن این کتاب نکات فراوانی دارد اما شاید یکی از نکات مثبتی که من در برداشتم از خواندن این کتاب به آن رسیدهام این موضوع است که در کتاب حاضر به مثالها و آزمایشهای فراوانی اشاره میشود تا این نکته را به خواننده گوشزد کند که نتایج همین رفتارهای غیر اخلاقیِ هرچندکوچک، که گاهی به آنها توجهی نمیکنیم چگونه در ابعاد کلان، یعنی در رفتار انسانهایی که در جامعه نقش مهمی دارند مثل سیاستمداران و... منجر به اتفاقات و گاه فاجعههای بزرگ میگردد. از دیگر نکات جالب توجهی که در کتاب اثبات میگردد این نکته است که هر چه فاصله با عمل دروغ یا تقلب بیشتر میشود و یا با قرار گرفتن یک یا چند واسطه، انسانها همیشه راحتتر تقلب میکنند و این بیشتر تقلب کردنی که اشاره میشوددر واقع به شکلی خواهد بود که یا گاهی شخص خود متوجه آن نیست و یا به هرحال دروغ و تقلبی است که دیگر در زیر توجیههای فراوان در نزد خودمان نیز پنهان شده است. نویسنده برای مثالِ این موضوع، به قول خودش به آن جوک مشهور اشاره میکند که وقتی مدیران مدرسه پدر یک بچه مدرسهای را به مدرسه فرا میخوانند تا به او بگویند فرزند او از کیف همکلاسی اش مدادی را برداشته است. پدر که از دزدی فرزندش خشمگین شده پس از برگشت به خانه پسرش را دعوا میکند و در پایان دعوا به فرزندش میگوید: اگر تو واقعا مداد میخواستی چرا این را به من نگفتی تا هرچقدر که دلت میخواهد از شرکت محل کارم برایت مداد بیاورم!!! . به هرحال همه ما با مواردی مشابه با این مورد، آن هم با توجیهات فراوان مواجه شدهایم، مواردی مانند استفاده از دستگاه فتوکپی و کاغذ و خودکار محل کار و حتی استفادهی خارج از عرف دستمال کاغذی و مایع دستشویی و یا حتی خودزنیهایی مانند خوردن بیش از نیاز شیرینی و نوشابه و غذاهای پرضرر در اداره یا میهمانی. همه اینها به نوعی بیصداقتی خودمان با خودمان است و از جنبهای دیگر آغازی برای ریشه دواندن و تبدیل شدنمان به هیولایی که همهی ما از آن میترسیم و در گفتگوهای داغ خودمان از آن شکایت میکنیم.
دیگر موضوع مهمی که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد موضوع هزینه-فایده است، اغلب اینطور به نظر میرسد که ما همواره تحت تاثیر هزینه-فایده هستیم و با سبک و سنگین کردن هزینه و فایده اعمال نمی توانیم اخلاقی تصمیم بگیریم. هر چند این نظریه خیلی هم بی راه نیست اما خب آریلی در این کتاب با اینکه بسیار از دروغگو و متقلب بودن ما انسانها در موارد مختلف سخن می گوید اما در مجموع با نتایج برخی از آزمایشهایش این نوید را به خواننده میدهد تا باور داشته باشد که هنوز همه چیز هم از دست نرفته و میتوان امیدوار بود که با تلاش خودمان انسانی با صداقت تر باشیم و یک زندگی اخلاقی داشته باشیم.
امیدوارم.
مشخصات کتابی که من خواندم: انتشارات گمان، چاپ اول، بهار 1401، در 2000 نسخه و در 264 صفحه.
سلام بر مهرداد
استفاده کردم و چه مثال خوبی هم از تونل آوردی... یادش به خیر...
من زمان زیادی از روز را با همکارانم هستم، همهی آنها و البته خودِ من هم جزئی از آنان، اعتقاد داریم که حقیقت برایمان یک اصل است و تنها متر و معیار ما حقیقت است... اصلاً آدمی دیدهاید که خلاف این را بگوید!؟... ولی در عمل اگر مانند ناظر بیطرفی به جمع ما همکاران نگاه شود خیلی چیزهای متضاد قابل مشاهده است... شدیداً متضاد... علتها و دلایل زیادی را میتوان تصور کرد: بخشی از آنها همین است که این کتاب به آن میپردازد. یکی از مواردی که با آن خیلی برخورد کردهام این است که آدمها بیشتر اوقات یقین دارند که به حقیقت دست یافتهاند، یعنی به آن چیزی که دست یافتهاند به عنوان حقیقت، یقین و باور دارند. خلاصه اینکه از اینجا هم آب میخورد.
ممنون
سلام رفیق جان
.
البته خودت هم بهش اشاره کردی. بله قطعا از اینجا هم آب میخوره
خوشحالم که این یادداشت را خواندی و از آن خوشت آمد
درباره تونل و ارنستو ساباتو هم آشنایی با آنها را مدیون خودت هستم و از این بابت مجددا ازت سپاسگزارم.
راستش با توجه به موقعیت شغلی که دارم و برخورد با بیش از 200 خانواده با وضع های اقتصادی چند درجه بالاتر از طبقه متوسط و روبرو شدن با افراد مختلف از شغل های فراوانی که در جامعه می بینیم، از پزشک و وکیل و مهندس و مدیر گرفته تا املاکی و کاسب و بساز بفروش، منم به این موضوع پی بردم که آن حقیقتی که از آن حرف زدی را همه این افراد هم گمان می کنند به آن پی برده اند اما در واقع آن چیزی که به آن پی برده اند نه تنها هر چیزی باشد حقیقت نیست بلکه احتمالا چیزی شبیه نقطه مقابل آن هم است.
منم ازت ممنونم
سلامها. از نظری که برای وبلاگم گذاردید، البته خیلی قبلتر، اینجا آمدم. هنوز هم وبلاگها فعالند مگر؟ تاریخ پستتان هم روز تولد من است...
سلام
همین که شما هم به یک وبلاگ سر زدید خودش نشان بر زنده بودن آنهاست
خوش آمدید. بله در عین ناباوری برخی وبلاگ ها هنوز فعالند.
با تاخیر تولدتان مبارک
سلام مهرداد
سال نو مبارک
سلام بر دوست گرامی
ممنون از تبریک
با عرض پوزش من باید این تبریک متقابل رو با 16 روز تاخیر خدمتت اعلام کنم. امیدوارم در کنار خانواده سال خوبی بسازید و همچنان از دوپرخه سواری لذت ببرید
مهرداد عزیز سال نو مبارک
سلام بر شیرین گرامی . ممنوم
با 17 روز تاخیر سال نو بر تو هم مبارک
درود بر مهرداد عزیز؛ سال نو مبارک.
تشکر بابت کتابی که معرفی کردید.
سلام دوست گرامی
من از توجه شما ممنونم .
سال نو شما هم مبارم
خواهش می کنم