پیش از اینکه به سراغ خواندن کتاب شوهر آهو خانم بروم در یادداشتهای فراوانی خوانده بودم که این کتاب اولین داستان ایرانی به حساب می آید که به معنای واقعی میتوان آن را رمان نامید و یا در جایی دیگر خواندم که یکی از بهترین رمانهای پنجاه سال اخیر است، برخی هم گفتهاند صحنههای ترسیم شده در این رمان خوانندگان را به یاد نویسندگان بزرگی مثل بالزاک و تولستوی میاندازد. در این رابطه پس از پایان کتاب به این نتیجه رسیدم که احتمالا یا من خیلی از موضوع پرت هستم یا حتما این افرادی که در بین آنها نامهای بزرگی هم دیده میشود مقصودشان کتاب دیگری بوده است. این را می دانم که تا حدودی هم باید کتابها و نقدها را بر مبنای زمان انتشار کتاب موردنظر نگاه کرد و این احتمال هم وجود دارد که این برداشتها به سال انتشار این کتاب در دههی چهل مربوط باشند. اما ما در ادبیات خودمان در آن سالها آثار درخشان کم نداشتهایم. از این ها گذشته نظرات خوانندگان امروز این کتاب در فضاهای مجازی که همگی به به و چه چه گویان از آن سخن گفتهاند حسابی گیجم کرده است. به هر حال حالا که من کتاب را خواندهام فکر میکنم هر کدام از ما اگر زمان کافی برای خواندن ۸۰۰ صفحه کتاب داشته باشیم، گزینههای بسیار بسیاربهتری از این کتاب برای خواندن وجود دارد.
کتاب شوهر آهو خانم در سال 1340 همانطور که اشاره شد در بیش از 800 صفحه و جالب است که مثل خیلی از شاهکارهای دنیای ادبیات پس از رد شدن از جانب همهی ناشران به دلایل مختلفی از جمله حجم زیاد، دست آخر با هزینهی شخص نویسنده منتشر شده و پس از آن به شهرت رسید. این کتاب ماجرای هفت سال از زندگی یک خانوادهی کوچک و شهرستانی را روایت میکند و شاید تا حدودی شخصیتپردازی و بیش از آن بخاطر پرداختن بسیار زیاد به جزئیات، آن هم برای کتابی ایرانی در سال ۱۳۴۰، نظر مخاطبان و منتقدان دورانش را به خود جلب کرده است. این کتاب سعی کرده در خلال ماجرای سادهی خانوادهای شهرستانی به مسائل اجتماعی و فرهنگی کشوراشاره کند و به این جهت در متن خود از مثلهای فراوانی استفاده می کند که اتفاقاً بسیاری آن را از نقاط قوت کتاب میدانند، در صورتیکه یکی از مهترین ایرادهایی که در نظر یک خوانندهی معمولی به چشم میآید همین موضوع است، به طوری که شخصیتهای اصلی کتاب همانطور که نویسنده تصویر میکند افرادی فاقد سواد و اهل شهرستان آن هم حوالی سال 1313 خورشیدی هستند اما در میان کلام آنها حرفهای قلمبه سلمبه و مثالهایی از داستانهایی از قبیل تروآ و سخنانی از فلاسفهی یونانی و ایرانی و امثالهم وجود دارد که به هیچ وجه با فضا و چنین شخصیتهایی همخوانی ندارد. نویسنده همچنین تا حدودی تلاش کرده به شرایط اجتماعی آن دوران مثل نقش زن در خانواده و اجتماع و ماجراهایی مثل کشف حجاب در آن سالها نیز اشاره کند اما این موارد مثل موارد اجتماعی دیگری که بیان شده نقش خیلی کمرنگی در داستان دارند و بیشتر به مسائل اصطلاحاً خاله زنکی پرداخته شده و به نظرم بخشهای زیادی از گفتگوهای کتاب نیز بی تشابه به فیلم فارسیهای آن سالها نیست.
داستان در یک بعدازظهر زمستانی در سال 1313 در کرمانشاه آغاز میگردد. شخصیت اصلی کتاب مرد میانسالی به نام سید میران سرابی است که البته خیلی زود متوجه میشویم ایشان همان شوهر آهو خانم هستند که نام کتاب را هم به خود اختصاص دادهاند. سید میران سالها پیش با آهو که دختر اصطلاحاً همه چیز تمامی بوده ازدواج کرده و امروز به همراه فرزندانش خانوادهی خوب و با صفایی دارد. او بخش زیادی از جایگاهی را که امروز به آن رسیده مدیون آهوست و در واقع سید میران سرابی معروف با هوش خود و کمک و یاری آهو در زندگیاش موفق شده از شاگردی مغازهی نانوایی به نانوا تبدیل شده و مغازهی نانوایی خودش را نیز دایر کند. همچنین او مردی امین و با آبروست و به خاطر خصوصیات اخلاقی نیکوی خود به عنوان رئیس صنف نانوایان شهر نیز انتخاب شده است. همانطور که گفته شد در یکی از بعدازظهرهای زمستانی وقتی سیدمیران طبق روال زندگی خود پشت ترازوی نانوایی مشغول کسب و کار خود بود با زنی زیباروی روبرو میشود که نظرش را بیشتر از یک مشتری نانوایی به خود جلب میکند، سیدمیران که مرد متدینیاست با توجه به ماه رمضان و زبان روزه بودن، به خود و نگاه خود تشر زده و از کنار این ماجرا میگذرد اما این موضوع او را رها نمیکند تا اینکه چند روز بعد مجدداً زن برای خرید نان به نانوایی مراجعه میکند و سیدمیران این بار سر صحبت را با این زن هما نام دارد باز می کند. باز کردن سر صحبت و نشستن پای درددلهای این زنِ تازه از شوهر جدا شده همانا و آغاز ماجرای تکراری این مدل داستانها همان. از این پس تا پایان کتاب، داستان حول محور ماجرای ورود این زن به زندگی سید میران و خانوادهاش میگردد و تا پایان نیز ادامه پیدا میکند.
علی محمد افغانی در سال ۱۳۰۳ خورشیدی از پدر و مادری اصفهانی در کرمانشاه بدنیا آمد، تحصیلات خود را در دانشگاه افسری تهران پی گرفت و با رتبهی ممتاز برای ادامه تحصیل به امریکا اعزام شد. او پس از بازگشت به ایران به خاطر عضویتش در حزب توده به اعدام محکوم شده و پس از آن با یک درجه تخفیف برای حبس ابد به زندان فرستاده شد اما در نهایت با آرام شدن وضعیت کشور پس از گذراندن دوران حبس خود از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ از زندان آزاد گردید. او کتاب شوهر آهو خانم را در همان سالهای زندان نوشته است. از دیگر آثار شناخته شده این نویسنده میتوان به کتابهای "شادکامان درهی قره سو"، "شلغم میوه بهشته"و "بافتههای رنج" نام برد. او هم اکنون نیز در امریکا زندگی میکند.
مشخصات کتاب من: من نسخه صوتی کتاب که توسط موسسه نوار با صدای پیمان قریب پناه در 40 ساعت و 57 دقیقه منتشر شده است را شنیدم. نسخه چاپی کتاب نیز توسط انتشارات نگاه و امیرکبیر به چاپ میرسد که در اولی در 800 صفحه به چاپ سی و پنجم و در دومی در 1024 صفحه به چاپ دهم رسیده است.
+ نکتهای که در رابطه با این نسخهی صوتی مطرح میباشد این است که این کتاب مثل اکثر کتابهای صوتی تک گوینده اجرا شده و صدای گویندهی کتاب (که البته ایشان خودشان گویندهی رادیو نیز هستند) صدای بسیار خوبی است اما صدایی که برای نقشهایی که خودشان خصوصا جای زنها و بچههای داستان اجرا کردهاند واقعا تصنعی و آزاردهنده بود و هیچ همخوانی نداشت. کاش ایشان که توانایی این کار را نداشتند دیالوگهای آنها را نقل قول میکردند و سعی نمیکردند صدای ایشان را اجرا کنند.