چندی پیش در جمع دوستان کتابخوان بحثمان به سینما و شاهکار های خلق شده در این هنر کشیده شد و یکی از دوستان حاضر در جمع که خودش هم کارگردان و اهل سینماست کتابی در این زمینه به همراه داشت که به معرفی آن پرداخت. "۱۰۱ فیلم چهار ستاره تاریخ سینما" نام کتابی است که توسط گیل کین و جیم پیازا نوشته شده و سعید خاموش آن را ترجمه کرده و به همت زنده یاد علی معلم در سال۱۳۹۴ در انتشارات دنیای تصویر به چاپ رسیده است. البته گویا چند سالی هم هست که دیگر تجدید چاپ نشده و من هم هنوز آن را در بازار کتاب نیافته ام. البته به لطف همان دوست، اکنون به امانت آن را در اختیار دارم. کتاب همانطور که از نامش پیداست درباره ۱۰۱ فیلم برتر تاریخ سینمای جهان می باشد. (از فیلم های کلاسیکی همچون کازابلانکا و بربادرفته گرفته تا ففیلم هایی نظیرآواتار و سرآغاز) شیوه پرداختن به فیلم ها در این کتاب به گونه ای است که در بخش مربوط به هر اثردر کنار پرداختن به مشخصات فیلم و افتخارات آن، در کنار خلاصه داستان، با یادداشتی درباره دلایل اهمیت فیلم، کارگردان و بازیگرانش همراه است و همینطور یک عکس از سکانس فراموش نشدنی هرفیلم هم ارائه شده است. علی معلم فقید مدیر وقت انتشارات دنیای تصویر درباره این کتاب نوشته است:
در گذر از دهه دوم از سده دوم سینما هستیم. مهم ترین هنر عامه پسند تاریخ امروز در دوران تسلط تکنولوژی های ارتباطی و شبکه های اجتماعی نقش پررنگ تری در مناسبات احساسی و عقلی انسان پیدا کرده است. کتاب"۱۰۱ فیلم چهار ستاره تاریخ سینما" مرجع جذاب، خواندنی و دلپذیری پیرامون آثار برجسته این هنر در طول دهه های گذشته است. فیلم هایی که امروز در نسخه های دیدنی و تصحیح رنگ شده درست مثل روز نخست پذیرای چشمانِ مشتاقِ درک و احساس شماست. دیدن و خواندن پیرامون ۱۰۱ فیلم برجسته، شما را اگر علاقه مند به سینما نیستید، عاشق آن می کند و اگر از جمله عشاق هنر هفتم هستید، مبتلا ترتان می کند. اگر جزیره ی تنهایی گیر آوردید، کلبه ای در طبیعت یافتید یا اتاقی آرام پیدا کردید، کتاب را بخوانید و فیلم ها را ببینید. زندگی تان رنگ دیگری می یابد.
.....
پی نوشت ۱: قصد دارم تک تک فیلم های معرفی شده در این کتاب را در برنامه ام بگذارم و بعد از دیدن هر یک از آنها اگر شد اینجا هم چند کلامی درباره هرکدام با هم گپ بزنیم.
پی نوشت ۲: اگر گذر آن دوست عزیز به این صفحه خورد برای آشتی دادن دوباره من با دنیای سینما از او سپاسگزارم. همچنین از صاحب عکس فوق یعنی علی معلم فقید بابت نشر این کتاب. و البته از همسر آن دوست عزیز که این کتاب را به او هدیه داده است و من از پیام تقدیمی صفحه اول این کتاب متوجه آن شدم هم متشکرم.
مشخصات کتاب: انتشارات دنیای تصویر، نوشته ی گیل کین و جیم پیازا، ترجمه سعید خاموش، ویراستار علی معلم، چاپ اول ۱۳۹۴، ۱۰۰۰ نسخه
اصلاً چه لزومی دارد که درباره کتاب هایی که نخوانده ایم حرف بزنیم؟
اگر قصد نداشته باشیم پز روشنفکری و کتابخوانی بدهیم یا استاد دانشگاه، سخنران و منتقد نباشیم طبیعتاً نباید لزومی در سخن گفتن درباره کتابی که نخوانده ایم وجود داشته باشد (هرچند در آن صورت هم شاید لازم نباشد). احتمالا شما هم مثل من در مواجهه ابتدایی با عنوان این کتاب حس خوبی نداشته اید و با خودتان فکر کردید که این عنوان بسیار شبیه به کتابهای اصطلاحاً زردی است که اکثر اوقات در بساط دست فروش ها دیده می شود، کتابهایی که غالباً عناوینی مثل "چگونه موفق باشیم" را با خود به یدک می کشند و توسط ناشران نامعتبر به چاپ می رسند. اما این کتاب که نشر خوب ترجمان آن را به چاپ رسانده کتابی است که پی یر بایار آن را بر اساس یک نظریه نوشته است، نظریه ای که به کتاب و کتابخوانی از زاویه ای نو می نگرد و به قول مترجم، بن مایه ی آکادمیک قدرتمندی در نظریه ی نقد ادبی و روان تحلیلگری دارد اما در قالبی عامه پسند روایت شده تا مطالعه آن برای عموم علاقه مندان جذاب باشد.
بگذارید اینگونه آغاز کنیم، در حالت عادی من و شمای خواننده در صورتی می توانیم به خوبی درباره کتابی حرف بزنیم که آن را خوب خوانده باشیم، اما پی یر بایار در همان فصل اول کتاب این سخن را رد می کند و در طول چهار بخش ابتدایی کتاب با عنوان های 1- کتابهایی که نمی شناسید 2- کتابهایی که تورق کرده اید 3- کتابهایی که درباره شان شنیده اید و 4-کتابهایی که فراموش کرده اید. سعی می کند اثبات کند که نه تنها ما می توانیم درباره کتابهایی که تورق کرده ایم یا درباره آنها یادداشت های کوتاهی خوانده ایم، بلکه می توانیم درباره کتابهایی که نمی شناسیم هم حرف بزنیم. همچنین او معتقد است همه این موارد در کنار یکدیگر بر روی ما تاثیر گذاشته و نگاهمان را به دنیای پیرامونمان تغییر می دهد، نه فقط کتابهایی که گمان می کنیم آنها را از بر هستیم:
"پس می توان گفت هر کتابی به محض راه یافتن به حوزه ادراکی ما، دیگر کتابی ناشناخته نیست و اینکه چیزی درباره آن ندانیم مانعی برای تصور یا بحث درباره اش نیست. از نظر فردی فرهیخته و یا کنجکاو، حتی یک نگاه سرسری به عنوان یا جلد کتاب نیز مجموعه ای از تصاویر و برداشت ها را به ذهن فرا می خواندکه به کمک همه کتابهای مطرح در مجموعه فرهنگ، به اندیشه ای آغازین درباره کتاب می انجامند"
کتاب از دوازده فصل نسبتاً کوتاه به همراه بخشی تحت عنوان حسن ختام تشکیل شده است. نویسنده سخنش را در هر فصل را با یک مثال از دنیای ادبیات داستانی جهان، پیش می برد و اینگونه در کنار ارائه نظریه اش خواننده را با بخش های جالبی از آثار ادبی مهم جهان آشنا می کند. با این اوصاف کتابدوستانی که قصد خواندن این کتاب را دارند اصطلاحاً باید پیه لو رفتن داستان بسیاری ازکتابهای مهم جهان را به تن خود بمالند، هرچند به گمانم ارزشش را دارد. آثار نویسندگانی همچون روبرت موزیل، پل والری، اومبرتو اکو، میشل دو مونتنی، گراهام گرین، پی یر سینیاک، دیوید لاج، انوره دو بالزاک، سوزکی و چند نویسنده دیگر.
.....
پی یر بایار متولد 1954 در شهر پاریس، روان تحلیل گر و استاد ادبیات فرانسه در دانشگاه پاریس VIII است، دانشگاهی که یکی از میراث داران دانشگاه سوربن سابق می باشد. او کتابها و مقاله های زیادی را در تجدید نظر آثار ادبی به رشته تحریر درآورده است، آثاری مثل "شرلوک هولمز اشتباه بود"، "موپاسان، درست قبل از فروید"، "او دوبار رومن گاری بود"، و یا کتابها و مقالات فراوان دیگری که در آنها گاه به انگیزه های شخصیت های آثار نویسندگانی همچون آگاتاکریستی و ویلیام شکسپیر نیز پرداخته است. با این همه معروف ترین اثر او همین کتاب پیش رو بوده در سال 2007 چاپ شده و مدتی هم در لیست پر فروش ترین کتابهای فرانسه جای گرفته است. او همچنین در سال 2012 کتابی با عنوان " چگونه درباره مکان هایی که نبوده ایم صحبت کنیم" نوشته است که البته به اندازه این کتاب از آن استقبال نشده و به مانندحدوداً 30 اثر دیگر بایار به زبان فارسی هم ترجمه نشده است. بایار به طنز جاری در میان نوشتارش شهرت دارد، طنزی که در متن این کتاب و حتی در عنوان آن نیز قابل رویت می باشد، چرا که او یکی از بهترین کتابخوان ها به حساب می آید اما در نگاه اول نام و موضوع کتابش گویا درباره کتاب نخوانی است. بعد از خواندن کتاب است که متوجه می شویم اینطور نیست. مترجم هم در ابتدا به این نکته اشاره نموده و گفته است: "این کتاب بر خلاف انتظاری که در نگاه اول از عنوانش می رود کتابی در مدح کتاب نخواندن یا آموزش راهکار های تظاهر به مطالعه نیست. هر چند در عمل می تواند به این کار نیز بیاید، بلکه هدف مولف روایتی پست مدرن از کتاب خوانی است." یا به تعبیری می توان گفت این کتاب کتابیست برای فاصله گرفتن خودِ خودِ خواننده از کتابهایی که می خواند، نه نخواندن آن ها، در واقع شاید بتوان گفت چیزی شبیه به فاصله گرفتن خود از خود.
+ در ادامه مطلب در حد توانم تلاش کرده ام تا با آوردن بخش هایی از کتاب، منظور و هدف نویسنده را شرح دهم.
++ طبق روش معمول وبلاگ، یادداشت هایی که با رنگ نارنجی مشخص شده اند از متن کتاب آورده شده است.
+++ مشخصات کتابی که من خواندم: نشر ترجمان علوم انسانی - ترجمه محمد معماریان و مینا مزرعه فراهانی - چاپ سوم - بهار 1398- در 1000 نسخه - 184 صفحه
ادامه مطلب ...