7 - فیلم سینمایی "پل رودخانه کوای" (1957) - دیوید لین

به هر حال بعد از پست قبلی از سری پست های مربوط به صد و یک فیلم چهار ستاره تاریخ سینما بالاخره موفق شدم از کازابلانکا خارج شوم و بعد از گذر از چند سال سینمایی سری به آسیای شرقی بزنم و در گیرو دار جنگ جهانی دوم به هر زحمتی که شده موفق شدم برای اولین بار دیداری با دیوید لین، کارگردان سرشناس بریتانیایی داشته باشم، همانطور که شما هم حدس زده اید این دیدار بر روی پل رودخانه کوای انجام شد. 

اگر تا کنون فیلم سینمایی پل رودخانه کوای را ندیده باشید حتماً موسیقی متن مشهور آن به گوشتان خورده است. می توانید آن موسیقی را از (اینجا) بشنوید، این موسیقی که ساخته ی مالکوم آرنولد است موفق شده جایزه اسکار بهترین موسیقی را هم از آن خود کند. البته آکادمی اسکار در آن سال نگاه ویژه ای به این فیلم داشت و در مجموع هفت جایزه اسکار از جمله جایزه های بهترین فیلم، بهترین کارگردان و بهترین بازیگر مرد  را نیز از آن این فیلم نموده است.

نام فیلم، پل رودخانه کوای است، اما این رودخانه کجاست؟ رودخانه کوای در کشور تایلند و در شهری به نام "کانچانا بوری" قرار دارد. پلی بر روی این رودخانه وجود دارد که ژاپن را به برمه متصل می کند. این پل در سال های جنگ جهانی دوم و به دستور امپراتوری ژاپن ساخته شد و نیرو های ژاپنی به کمک آن در این جنگ موفق شدند تدارکات نظامی خود را به برمه برسانند. طی بررسی های عمل آمده قرار بود چنین پلی در طول پنج سال ساخته شود اما ژاپنی ها تصمیم داشتند عملیات ساخت خطرناک این پل را ظرف شانزده ماه به پایان برسانند و برای به انجام رساندن این کار خطرناک، اسیران جنگی اروپایی و امریکایی را به  کار می گرفتند، کاری طاقت فرسا که جان بسیاری از اسیران را گرفت. داستان این فیلم را می توان ماجرای ساخت این پل دانست.

درواقع این فیلم با بازی الک گینس و ویلیام هولدن ماجرای یک گردان از سربازان انگلیسی است که به اسارت در آمده و در اسارتگاهی در آسیای شرقی که شرح آن در سطور بالا بیان شد فرستاده می شوند. ماجرا از این قرار است که فرمانده ژاپنی اسارتگاه اعتقاد دارد برای هرچه سریع تر به نتیجه رسیدن عملیات ساخت پل باید همه ی اسرا از جمله افسران در ساخت این پل کار کنند، این در صورتیست که گویا قوانین بی المللی چنین چیزی را رد می کند. اما فرمانده ژاپنی کاری به قوانین ندارد و با توجه به فشاری که از مقامات بالایی بر روی او وجود دارد دفترچه قوانین بین المللی برخورد با اسرا را پاره می کند و اعتقاد دارد تنها چیزی که اهمیت دارد به اتمام رسیدن ساخت پل است. در این میان افسری امریکایی که تنها اسیر امریکایی آن اردوگاه هم به حساب می آید زیر بار این تحقیر نمی رود و تصمیم به فرار می گیرد، از طرفی کلنل نیکلسون فرمانده انگلیسی گروهانِ اسیر شده، با تمام توان خودش جلوی این تصمیم فرمانده ژاپنی می ایستد و همه سختی ها و شکنجه ها را به جان می خرد تا حق قانونی و احترام به خود و نیروهای کشورش را از کلنل سایتوی ژاپنی بستاند. فیلم در واقع به نظر ماجرای ساخت پل بر روی رودخانه کوای است اما می توان این فیلم بریتانیایی را ماجرای فرار افسر امریکایی و مقاومت افسر انگلیسی هم دانست. البته در نقد های بسیاری هم خوانده ام که این فیلم را تا حدودی می توان نمایش دست یاری امریکا و اروپا به سمت کشورهای آسیای جنوب شرقی دانست که در آن سالها زیر سلطه ژاپن قرار گرفته بودند.

نظرات 3 + ارسال نظر
ماهور شنبه 27 اردیبهشت 1399 ساعت 14:45

سلام
وای چقدر جا موندم از فیلمهای اینجا
باورت شاید نشه از در بارانداز تا الان هیچ فیلمی ندیدم

باید بهونه کنم اینجارو و این دو تا رو بیینم البته قبلاها دیده ام اما هیییچی ازش یادم نیست

سلام
ما بسیاری اوقات در زندگی از خیلی چیز ها جا می مونیم. اما کاش همه جا موندن ها مثل این مورد بحث ما قابلیت رسیدن و جبران رو داشته باشند. حالا که قراره بهونه کنی و فیلم ببینی و نظرات مفیدت رو هم اینجا با ما هم در میون بزاری لطف کن و برای رسیدن سه تا فیلم ببین چرا که بعد از "دربارانداز"، از "بوچ کسیدی و ساندنس کید"، "کازابلانکا" و "پل رودخانه کوای" هم غافل شدی. من پیشنهادم اینه که حتما بوچ کسیدی... رو ببینی.
بعد از این ها میتونی خودتو برای روانی، دزد دوچرخه و آنی هال که بدون رعایت ترتیب برنامه های احتمالی بعدی خواهند بود آماده کنی
باز هم ممنون از این توجه و البته همراهی

اسماعیل بابایی شنبه 27 اردیبهشت 1399 ساعت 18:14 http://fala.blogsky.com

دیوید لین از بهترین کارگردان های تاریخ سینماست.
فیلم رو سال ها پیش دیده ام و هنوز موسیقی و سکانس هاش، از جمله پایانی تو دهنم زنده است.

سلام خدمت آقای اماعیل بابایی بزرگوار
از دیوید لین من تا اونجایی که یادمه پیش از این فیلم خوب اثری ندیده بودم. اما پس از این حتما باز هم به سراغش خواهم رفت.
سکانس پایانی کهخ بی شک در یادم خواهد ماند اما موسیقی فراموش نشدنی این فیلم رو سالها پیش شنیده بودم و نمی دونستم برای این فیلمه، راستش بعد از این فیلم از بس ریتم این موسیقی رو برای خودم با سوت تکرار کردم، همه اطرافیانم از دست کلافه شدن

ماهور شنبه 31 خرداد 1399 ساعت 17:43

خب من بالاخره این فیلم جذاب هیجان انگیزو دیدم

موسیقیشم دوست داشتم دارم سعی میکنم منم با سوت اجراش کنم !!

اون بخشی که فرمانده انگلیسی با کلنل ژاپنی از نقش رهبری حرف میزنه برام خیلی جذاب بود
و اون قسمتش که از افسراش میخواد مشورت بگیره درباره ی ساخت پل سوال میپرسه هم برام عالی بود

منم مثل دکتره درمورد مسایل نظامی هیچ سررشته ای ندارم و به نظرمنم این جنگهاو وحشیگریها دیوونگیه

سلام بر ماهور پیگیر و خوب
چقدر خوشحالم که در مسیر وبلاگ همراهانی دارم، اونم چه همراهان خوبی
راستش یه اعترافی بکنم، من هرچی فکر کردم یادم بیاد اون فرمانده انگلیسی درباره مسائل رهبری به اون ژاپنیه چی گفته هیچی یادم نیومد
اما مشورت ها رو یادمه، چه فرمانده‌ی پایه ای بود. همه ما از این فرمانده های خوب که حتی به قیمت به خطر افتادن جونشون پای اصولشون می ایستن احتیاج داریم. هرچند انگار آخر کار با اون مقاومت هاش حرص بیننده رو حسابی در می آورد اما خب اونم در راستای همون وایسادن پای اصولش بوده و در جای خودش محترم.
من کلاً اینقدر درگیر موسیقی این فیلم شدم که کلا تا یه مدت اطرافیانم از دست سوت زدن هام آسی بودن، حتی هنوز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد