25- فیلم سینمایی "کینگ کونگ" 2005 - پیتر جکسون

اگر یادداشت‌های این وبلاگ که غالباً درباره کتابها و فیلم‌ها هستند را در چند سال اخیر دنبال کرده باشید حتما به خاطر خواهید آورد که در تمام زمانهایی که به واسطه‌ی روزگار حال و روز خوشی نداشته‌ام در انتخاب کتابهایی که خوانده‌ام یا فیلم‌هایی که دیده‌ام به خیال پناه برده‌ام. چه آن زمان که کشورمان را وحشت ویروسی به نام کرونا فرا گرفته بود و چه زمانهایی که با گرفتاری‌های شغلی و امثال آنها دست و پنجه نرم می‌کردم. چندی پیش هم در آغاز این روزهای تلخ کشورمان نیز ناخودآگاه به سمت و سوی خیال کشانده شدم، هرچند بارها از خود پرسیده‌ام و قطعا خوانندگان این یادداشت نیز چه در زمان حال و چه در آینده خواهند پرسید که آیا در چنین روزهای تلخی نیز می‌بایست همچون دوران کرونا و امثالهم از اندیشیدن زجرآور به وقایع گریخت و به خیال پناه برد یا باید کاری کرد؟ اما چه کاری می‌توان انجام داد؟ اصلا جراتش را دارم که کاری انجام بدهم؟ بگذارید حداقل در اینجا صادقانه بنویسم، راستش نسل ما دهه‌ی شصتی‌ها همچون متولدین یک دهه پیش و پس از خود نسل سرخورده و شکست خورده‌ای است که همواره با ترس‌ها و محدودیت‌ها زندگی کرده و گویا همه‌ی این ترس‌ها چنان در وجود ما نهادینه شده‌ که تا همین چند روز پیش هم خودمان این را نمی‌دانستیم یا حداقل نمی‌خواستیم به روی خودمان بیاوریم که می‌دانیم، این را امروز نسلی دیگر که همچون ما فکر نمی‌کرد و همچون ما فکر نخواهد کرد به یادمان آورد و در واقع آن را دوباره به ما درس‌ داد. درس بزرگی که نسل‌های من و امثال من نتوانسته بود آن را پاس کند.

اما قبل از این درسها در راستای پناه بردن به خیالی که از آن سخن گفته شد به سراغ فیلم‌ سینمایی کینگ کونگ و خواندن آخرین جلد از مجموعه هری‌پاتر رفتم که در یادداشت بعدی درباره آن کتاب خواهم نوشت.

فیلم سینمایی کینگ کونگ که نام آن در لیست ۱۰۱ فیلم چهار ستاره سینما به چشم می‌خورد یک فیلم ماجراجویانه‌ی درام است که در سال ۲۰۰۵ توسط پیتر جکسون ساخته شده است. جکسون را بیش از هر چیز به خاطر سه‌گانه‌های خاطره‌انگیز ارباب حلقه‌ها و هابیت می‌شناسیم، او در سال ۲۰۰۵ مابین ساختن این دو پروژه، به سراغ بازسازی فیلم کینگ کونگ رفت که فیلمی قدیمی به حساب می‌آمد و در سالهای۱۹۳۳ و ۱۹۶۷ نیز نسخه‌هایی از آن ساخته شده بود و این یعنی در زمان اکران، تقریبا اغلب مخاطبانِ فیلم با داستان اصلی آن آشنا بودند، اما کارگردانیِ فوق العاده‌ی پیتر جکسون ثابت می‌کند از یک ایده و داستان تکراری هم می‌توان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما را با چنین موضوعی ساخت.

داستان فیلم در دهه‌ی ۳۰ میلادی در آمریکا اتفاق می‌افتد و با نمایش زندگی کارگردانی آغاز می‌شود که با سری پر رویا به خاطر ایده‌های آرمان‌گرایانه‌ی خود تمام سرمایه‌گذاران پروژه‌های سینمایی را از خود ناامید کرده و اغلبِ آنها به خاطر سودآور نبودن پروژه‌ها از ادامه‌ی کار با او منصرف شده‌اند، اما این کارگردان برای اینکه شانسش را بار دیگری امتحان کند پس از گشتن به دنبال یک بازیگر زن برای بازی در فیلم موردنظرش، به طور اتفاقی بازیگر جوانی را می‌یابد که او هم مثل خودش در مسیر هنری خود شکست خورده و بدنبال کار است. او به همراه این بازیگر بدون اطلاع تهیه‌کننده‌ی فیلم به همراه گروه فیلمبرداری با یک کشتی‌ عازم سنگاپور می‌شود، تهیه‌کننده به محض اطلاع از سرپیچی کارگردان از فسخ قراردادِ ساخت فیلم، به دنبالش می‌رود و حتی طلبکاران هم حکم جلب او را می‌گیرند اما دیگر کار از کار گذشته و او به همراه گروه عازم شده است. اما نه به سنگاپور، فقط به گروه اینگونه اعلام کرده که قرار است برای فیلمبرداری راهی سنگاپور شوند اما در واقع او به دنبال رویای پرخطر خود تنها به واسطه‌ی هماهنگی با ناخدای کشتی، راهی سفر به جزیره‌ی مرموزی به نام جمجمه می‌گردد تا در آنجا فیلمی هیجان‌انگیز بسازد و شهرت خود را بازیابد و از بدهی‌هایش خلاص شود. اما جزیره در کنار بومیان عجیب و غریبی که هیچکدام انتظار روبرو شدن با آنها را نداشته‌اند با گوریل غول پیکری از آنها پذیرایی می‌کند که کل گروه را به وحشت می‌اندازد، اما این آقای کارگردان قصد دارد حتی از این فرصت هم استفاده کند و هرطور که شده در راستای هدفش از او فیلم بگیرد. ماجرای فیلم هم همین تلاش کارگردان برای فیلمبرداری و استفاده از کونگ و بومیان جزیره برای رسیدن به اهداف خودش آن هم به هر قیمتی است که در ادامه کم کم ماجرا به سمت خود کونگ می‌رود. نائومی واتس که نقش شخصیت اصلی زن فیلم را بازی می کند، با نقش‌آفرینی در این فیلم بخصوص با حرکات و زبان بدنش برای تفهیم حرفهایش به کونگ یکی از بهترین آثار کارنامه‌ هنری‌اش را به جا گذاشته است. چرا که بخش زیادی از فیلم  او را در کنار کونگ می‌بینیم، شخصیتی که در واقع اصلا در هنگام فیلمبرداری وجود ندارد. ماجرای همنشینی این دو هم این است که بومی‌های جزیره پس از دزدیدنش او را به عنوان قربانی به پادشاه جزیره یا همون کینگ کونگ تقدیم ‌می‌کنند اما کونگ به جای خوردن او عاشق‌اش می شود. 

+ این فیلم در همان سال اکران جایزه اسکار بهترین صداگذاری و میکس و بهترین جلوه‌های ویژه را از آن خود کرد که در گزینه‌ی آخر توانست جایزه بفتا را نیز کسب کند. مبلغ 207 میلیون دلاری که برای ساختن این فیلم هزینه شد نه تنها در سال 2005 بلکه در حال حاضر هم کم پولی نیست، هرچند ایتن فیلم بیش از دوبرابر هزینه ساخت‌اش فروش کرد.

++ در دنیای سینما آثار زیادی با موضوع ورود یک موجود عجیب و غریب به دنیای انسانها ساخته شده و اغلب فیلم‌هایی که با این موضوع دیده‌ام تقریباً فیلم‌هایی سطحی بوده‌اند اما به نظرم کینگ کونگ فیلم سرگرم کننده‌ی خوبی است که بر خلاف بسیاری از فیلم‌های مشابه به شعور بیننده توهین نمی‌کند. البته  اگر به دنبال دیدن صحنه‌های اکشن این فیلم هستید باید حداقل ۷۰ دقیقه‌ای صبر کنید اما فارغ از اهمیت همین زمان ابتدایی، به راحتی می‌توان قول داد صحنه‌های پرهیجان 118 دقیقه‌ی باقی مانده‌ی پس از آن هر شخص علاقه‌مند به چنین فیلم‌هایی را راضی نگه خواهد داشت.

13- فیلم‌های سینمایی سه‌گانه "هابیت" (۲۰۱۲، ۲۰۱۳، ۲۰۱۴) - پیتر جکسون

آخرین ماه سال هزارو سیصد و نود و هشت که با آغاز هراس از بیماری کرونا آغازشد روزهایی بود که ناامیدی تمام وجودمان را فراگرفته بود و من برای فرار از واقعیت ناگزیری که به رنگ مرگ به همه ما هجوم آورده بود و به این امید که راحت‌تر آن روزهای سخت را پشت سر بگذارم با رفتن به سراغ دنیای خیال پردازانه‌ی کتاب هابیت به خیال پناه بردم. نتیجه مثبت بود، لحظات خوبی با آن کتاب داشتم و به هر حال گمان می‌کردم که زودتر از اینها از آن روزهای سخت گذر کرده و خیلی زود پا به روزهای خوب خواهیم گذاشت. اما حالا که بیش از هفت ماه ازآن روزها که گاه با شبهای کابوس‌واری همراه بود گذشته، نه تنها این بیماری و وحشت از آن از بین نرفته بلکه حتی روز به روز هم حلقه را بر ما تنگ‌تر کرده و با گرفتن جان یک همسایه‌ی خوب و یکی از اقوام شریفم هنوز برایم خودنمایی می کند.

با این همه گویا هنوز هم جز رعایت کردن، آن هم نه در برای مقابله بلکه فقط برای گریز، کاری از ما بر نمی آید. حالا این روزها برای مُسَکنِ لحظات هم که شده مجدداً تصمیم گرفتم سری به خیال بزنم و حالا هشت ماه بعد از خواندن کتاب هابیت، به سراغ فیلمی که بر اساس آن کتاب ساخته شده رفتم. فیلمی که بر خلاف کتاب تک جلدی‌اش به صورت سه‌گانه ساخته شد. پیتر جکسون کارگردان این فیلم بعد از گذشت یک دهه از تجربه‌ی موفق ساخت سه گانه ارباب حلقه‌ها،  در سال 2012 به سراغ این کتاب از تالکین رفت و به نظرم باز هم آثاری درخشان خلق کرد. 

کتاب هابیت با چهارصدو سی و دو صفحه آن هم در قطع پالتویی، در قیاس با ارباب حلقه ها کتابی نسبتاً کم حجم به حساب می آید و ساختن فیلم سه گانه‌ای حدوداً نه ساعته که زمان هر کدام از فیلمهایش حدود سه ساعت باشد به نظر غیر ممکن می‌رسد و هر جور هم که حساب کنیم جور در نمی آید. چرا که حتی اگر کل کتاب را هم از اول تا آخر بخوانیم بسیار کمتر از این زمان می شود. اما خب پیتر جکسون بدون آن که اصطلاحاً آب به داستان بندد فیلمی خوش ساخت ارائه کرده که حداقل برای شخصی چون من که کتاب هابیت را خوانده و آن را دوست داشته فیلمی جذاب و تماشایی به حساب می آید.

پی نوشت: اگر در این یادداشت به داستان فیلم اشاره‌ای نداشتم به این دلیل است که فیلم تا حد بسیار زیادی به کتاب وفادار بوده و اگر شما دوست همراه علاقه‌مند هستید که کمی درباره داستان هابیت بدانید این امکان برای شما از <ایـنجا> که یادداشت مربوط به کتاب هابیت به همراه مصاحبه بنده باجناب تالکین می‌باشد فراهم است.