نوشیروانی مردی که هرگز نمی‌میرد - نوشین نوشیروانی

اگر اهل شهر بابل در استان مازندران باشید یا اگرمدتی از زندگی خود را به عنوان دانشجو در این شهر گذرانده باشید یا حتی اگر مثل من اهل آن شهر نباشید و به واسطه زندگی در یکی  از شهرهای مجاور این شهر گذرتان به این شهر افتاده باشد بی شک بیش از یکبار عکس روی جلد این کتاب را در مغازه‌ها و خیابان‌ها و کوی و برزن دیده‌اید و حتما با نام شخصی به نام نوشیروانی آشنا شده‌اید.

"نوشیروان کلا" اسم روستایی در شهر بابل است که امروز به خاطر "سید حسین فلاح نوشیروانی رکنی" شناخته می‌شود، او که در سال ۱۲۸۱ در آن روستا به دنیا آمده و امروز نامش به واسطه دانشگاه صنعتی نوشیروانی مشهور است بازرگان و نیکوکار ایرانی بود که به واسطه تجارت، ثروت کلانی در زندگی کسب کرده و چهار پنجم از ثروت خود را صرف امور خیریه نمود. او کارهای خیری از جمله اولین بانک خون شهر بابل گرفته تا چندین درمانگاه و بیمارستان و مدرسه و دانشگاه و شیرخوارگاه و چندین و چند مرکز دیگر در شهر بابل و شهرهای دیگر مثل بیمارستان روزبه تهران، مرکز جذامیان مشهد و چند ساختمان و مرکز دیگر در شهرهای یزد، گرگان، گنبد و چند شهر دیگر که همگی احداث و به یاد این مرد شریف ماندگار شدند.

این کتاب که به قلم نوشین نوشیروانی نوشته شده  است (که متاسفانه نتوانستم نسبتشان با نوشیروانی بزرگ را پیدا کنم)، زندگی‌نامه‌ی نسبتا مختصری از کودکی تا مرگ ایشان است که در خاطرات اطرافیان او به شرح خدماتی که انجام داده اند نیز می پردازد. نسخه صوتی این کتاب توسط نشر صوتی آوانامه با صدای آرمان سلطان‌زاده منتشر گردیده که من همان نسخه را شنیدم و از این که با ایشان به این خوبی آشنا شدم خوشحالم.

آخرین اقدام خیرخواهانه نوشیروانی که یکی  از بزرگترین اقدامات ماندگار او نیز به حساب می‌آید اقدام به تاسیس دانشگاه صنعتی نوشیروانی بود که امروز دانشگاه معتبری در منطقه و کشور به حساب می آید و در سال ۱۴۰۰ رتبه اول دانشگاه های صنعتی کشور را به خود اختصاص داده است، او خرید زمین، احداث ساختمان و همه‌ی پیگیری‌های لازم اداری برای تاسیس این دانشگاه را خودش انجام داد و به گفته‌ی نزدیکانش از آرزوهای او دیدن دانشجویان در این دانشگاه بود که با وجود اتمام کامل ساخت بنا متاسفانه به دلایل کارشکنی های مربوط به مجوزهای لازم به این آرزویش در زمان حیات خود نرسید و در ۲۳ اسفند ۱۳۵۰ یعنی دو سال از پیش از دانشجوگیری این دانشگاه به دلیل بیماری قلبی در ۶۹ سالگی درگذشت. قصد داشتم بگویم یادشان گرامی اما خب حالا که بیش از پنجاه سال از درگذشت ایشان گذشته و هنوز از او به نیکی یاد می‌گردد نشان از این دارد که این امر محقق شده و هنوز یادشان حداقل در قلب مردم گرامیست.