انیمیشن کوتاه " باد "

دنیایی که در آن زندگی می کنیم چه زیبا باشد و چه زشت، چه به ما سخت بگیردو چه آسان. گویا در نهایت برای ما چندان هم تفاوتی ندارد، چرا که اصلا به فکرمان هم نمی رسد که به دنبال راهی برای تغییر و بهبودش باشیم.

اصلا مگر فرقی هم می کند؟ به هر شکلی که باشدباز هم به آن عادت می کنیم.

گزافه می گویم؟ شاید. اما نگاهی به اطرافتان بیندازید. چه می بینید؟ شما هم مثل من همه آن چیزهایی را که در گذشته ای نه چندان دورحتی تصور زندگی با وجودشان برایتان مشکل بوده را می بینید؟ بله روزی تصورش هم دشوار بود. اما حالا چطور؟

البته که باوجودشان  زجرمی کشیم و حتی می  میریم، اما نگاه کنید، کم کم به آنها هم عادت کرده ایم.

حالا که ترک این عادت ها را یادمان نداده اند، کاش حداقل عادت کنیم که اینقدر زود به هر بدی و زشتی و هرظلمی عادت نکنیم.

............................

شما را دعوت می کنم از <اینجا> به تماشای این انیمیشن سه دقیقه و سی ثانیه ای بنشینید.

این انیمیشن کوتاه توسط رابرت لوبِل در سال 2013 ساخته شده و محصول کشور آلمان است.

نظرات 6 + ارسال نظر
بندباز جمعه 4 آبان 1397 ساعت 11:59 http://dbandbaz.blogfa.com/

سلام
این انیمیشن رو سال ها پیش دیدم و همون زمان هم گذاشتمش توی آرشیوم تا هر از چند گاهی نگاهم بهش بیوفته و یادم باشه که چه خبره!...
واقعیتش خیلی کوتاه ولی عمیق نشون میده که بشر به چه راحتی با هر مسئله ای کنار میاد و اون رنج و مشقت رو به سادگی می پذیره و تحمل می کنه!... اما مگه مجبوره؟ یا راه دیگه ای نداره برای رهایی؟!... اینجاست که اهمیت آگاهی مشخص می شه!... اهمیت تفکر!... تنها ملاک برتری انسان به نسبت سایر موجودات! البته تفکری که فراتر از تامین نیازهای اولیه بره! وگرنه که هر حیوان دیگه ای هم بالاخره یاد گرفته چطور شکمش رو سیر نگه داره و زاد و ولد کنه.

سلام
آره ، این که این که این جور چیزا رو جایی بزاریم که همش چشمون بهش بخوره فکر خوبیه آخه راستش فکر میکنم اغلب ما حرفی که در این انیمیشن زده شده رو می دونیم اما یادمون میره.
راستش گاهی خودمون همچین دست و پای خودمون رو تو این دنیا می بندیم که باید بگیم آره مجبوریم و راه دیگه ای نداریم، اما خوب شاید حداقل بتونیم گاهی طناب ها رو شل کنیم و البته بعضیامون هم واقعا شانس میارن و رها میشن.
تفکری که فراتر از تامین نیاز های اولیه؟ ما آدمای امروزی مگه اینو بلدیم ؟ امیدوارم یاد بگیریمش.

محمد جمعه 4 آبان 1397 ساعت 22:36

در واقع ، شاید زندگی اکثریت رو یه اقلیت دارن کنترل می کنند. اقلیتی که جهت باد رو فقط اونا تعیین کردن و اکثریت چاره ای جز عادت کردن ندارند. حال آنکه خود اکثریت هم موضوع کم و بیش واقف اند( اون صحنه که یک لحظه باد متوقف شد) و چون اون لحظه باد متوقف شد و زندگی به حالت عادی برگشت ، زندگی از نوع عادی آن کاملا برای مردم اون سرزمین غیر عادی تلقی می شد . به این دلیل ساده که فقط مطابق عادتشون نبود.
نکته در اینجا نهفتس که ایا کسی از بین مردم این سرزمین باد ، بلند خواهد شد و به این نحو از زندگی عادت نکند؟ که اگر عادت نکند این امکانش هست که به دسته اقلیت بپیوندد؟

سلام
اول باید بگم به این وبلاک خوش آمدید .
اگر به حمایت از نظریه های تئوری توطئه محکوم نشیم باید بگیم که این کنترل زندگی اکثریت توسط اقلیت برا خودش داستانهای زیادی داره وشما به چه نکته ی خوبی اشاره کردید، بله همین اقلیت شرایط رو به شکلی قرار میدن و جوری دست و پای اکثریت رو می بندند که چاره ای جز عادت کردن به شرایط موجود نداشته باشه و این نسل در نسل چنان ادامه پیدا می کنه و در گوشت و پوست و استخوان اونا رسوخ می کنه که حتی حاضر نیستن به حالت عادی برگردن، مثل اون زندانی که 30 سال تو زندان بوده و دنیای زندون براش قابل تحمل تر از بیرونه.

خط آخری که نوشتی منو حسابی برد تو فکر، درسته. اگر کسی از بین این سرزمین باد بلند شه و سعی کنه در مسیر عادی زندگی برگرده تازه خطر اصلی براش شروع میشه ، خطر پیوستن به اقلیت.
ممنون

بندباز شنبه 5 آبان 1397 ساعت 11:10 http://dbandbaz.blogfa.com/

آره... حتما خواهد برخواست. و به نظرم دور از انتظار نیست که به اون دسته ی اقلیت بپیونده و یا به دست اونها سر به نیست بشه!...
جالبه که حتی برای مخاطب هم این عادی جلوه می کنه. یعنی وجود سرزمینی با این مشقات! و دقیقا وقتی باد از حرکت می افته، مخاطب هم جا می خوره!... انتظار نداره منشاء باد در کنترل و قدرت بشر باشه! یه جور تفکر جالب داریم که شاید بشه اسمش رو گذاشت قضا و قدری!...

سلامی مجدد بر بندباز
در اینکه برخواهد خواست شکی نیست، به هر حال همه آدم ها حداقل یک بار هم که شده در زندگیشون هشیار میشن، اما همانطور که درپاسخ کامنت جناب محمد هم گفتم اینجاست که شیوه عمل اون اقلیته تعیین کننده میشه، هر چی اون قدرتمندانه تر عمل کنه بیشتر میتونه حواس اکثریت رو پرت کنه. بعضی مواقع هم که در گیر مسائل دیگه میشه این کنترل کمی از دستش در میره، اما در مجموع اون خیالش راحته، چون ریشه ای عمل کرده و در هر حال از نظرش همه چی آرومه.

مهدخت دوشنبه 7 آبان 1397 ساعت 08:19

سلام.

بار قبل که برای مدت کوتاهی این انیمیشن رو اینجا، پست کردی، دیدم اش.
شاید همین که اجازه ندیم بادها "جهت" مون رو مشخص کنن، کار ارزشمندی باشه. با همه دشواری هاش.

سلام
پس شما آن شخصی بودی که قبل از پشیمون شدن من از پست کردن بار اول این انیمیشن دیدیش، کار خوبی کردی
مگه میشه جلوی باد وایساد؟
گاهی باد ها آنقدر قوی هستند که کاری ازمون بر نمیاد.

سمیه دوشنبه 28 آبان 1397 ساعت 23:56

سلام

علیک سلام

سمیه سه‌شنبه 29 آبان 1397 ساعت 01:08

نمیدونم چرا فقط واژه سلام ارسال شده ..اشکال نداره دوباره مینویسم چون واقعا حیفه در مورد این انیمیشن ننوشت ... این انیمیشن به نظرم مصداق حس بد مطلوب بود یعنی چی ؟ منظورم اینه که همه درگیر توفان شدن ،یه توفان ساختگی! اما در عین حال همه ی جامعه بهش عادت کردن ...تا جایی که وقتی توفان برای مدت کوتاهی قطع میشه همه متحیر میشن! به نظر من مثل جامعه ماست همگی در وضعیت خیلی بدی به سر میبریم چه از نظر شرایط اقتصادی چه فرهنگی چه سیاسی و... اما همه عادت کردیم به این وضعیت که توسط یه عده بوجود اومده، دقیقا همون حس بد مطلوب ! نمیدونم شایدم تعبیرم غلط باشه... خیلی پرچونگی کردم دیگه ببخشید البته تقصیر خونه که انتخابهای خوب داری و آدمو به فکر وا مقداری

چی از سلام بهتر ، تو وبلاگ این بلاها سر منم اومده و کامنتهای چند صفحه ایم رو پاک کرده ، منتها اکثر اوقات حس دوباره نوشتن نیست و اگه باشه هم به خوبی اولیش نمیشه، ممنون از این که زحمت کشیدی و دوباره نوشتی، راهش اینه که قبل ارسال یه کپی ازش بگیری،
اما این انیمیشن، "حس بد مطلوب" چه ترکیب عجیب و البته مربوطی،
تعبیرت دقیقا همون چیزیه که من با دیدن این انیمیشن به فکرم رسید و خواستم اینجا به اشتراک بزارمش،
و چه خوب که چیزی اینجا پیدا میشه به فکر وا می داره،
این چه حرفیه، من هرچی کامنت طولانی تر باشه بیشتر لذت می برم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد