شهر جانوران - ایزابل آلِنده

 

هر ازچند گاهی که به شهر کتاب می روم تا کتاب مورد نظرم را خریداری کنم اگر شانس با من یار باشد وقیمت کتاب خریداری شده از موجودی وجه اختصاص داده شده کمتر باشد،آن  وقت گشتی در بین کتاب های دیگر می زنم و به خرید کتابی دیگر فکر می کنم .انتخاب کتاب دوم اغلب باید از نویسنده ای باشد که تا به حال از آن کتابی را نخوانده باشم . همینطور که در حال گشت و گذار در این باغ کاغذی بودم در طبقه ی بالای قفسه کتاب ها جایی که دست به آن نمی رسید چند کتاب از ایزابل آلنده دیدم و چهار پایه به دست به سراغشان رفتم . 

اولین کتابی که به چشمم خورد خانه ارواح بود. شناخت من از این نویسنده ،محدود به  یک مصاحبه تِد و چند معرفی کتاب از دوستان بود و آن عزیزان هم اعلام کرده بودند که خانه ارواح شاهکار این نویسنده تلقی می گردد، بنابراین براحتی از آن گذشتم چرا که به خودم قول داده ام که تا جایی که امکانش هست خواندن از یک نویسنده را با شاهکارش شروع نکنم تا بتوانم از آن شاهکار لذت بیشتری ببرم .

موفق ترین عملکرد این قانون من در آوردی برای من میلان کوندرا ،آنتون چخوف ، ارنستو ساباتو و داستایفسکی بوده است .البته این قانون همیشه هم جوابگو نیست .مثلا من همین قانون را برای فردینان سلین پیاده کردم و با کتاب "معرکه"  از او شروع کردم وبا این کار کشش خواندن ادامه کتابهای سلین هم تا به امروز از من گرفته شد.البته آن اثر کتاب بدی نیست اما طبق نظر دوستان سلین شناس گزینه مناسبی برای شروع سلین خوانی نبود ( البته آنقدرازدیگر آثارش تعریف شنیدم که به محض پیدا کردن  سفر به انتهای شب از او ادامه خواهم داد).

در کنارکتاب خانه ارواح یک سه گانه از آلنده دیدم که تا کنون نامی از آن نشنیده بودم ،سه گانه ای شامل (شهر جانوران ، سرزمین اژدهای طلایی جنگل کوتوله ها). از شما چه پنهان نگاهی به صفحه دوم کتاب ها کردم ودیدم چاپ سال 90 هستند و قیمت 3 جلدشان روی هم به اندازه یک جلد کتاب چاپ امسال است. شروع کردم به خواندن چند خط ابتدایی داستان جلد اول:

"آلکساندر کولد دم صبح بیدار شد ،کابوسی او را از خواب پراند .خواب می دید پرنده ی سیاه بزرگی محکم به شیشه ی پنجره خورد و همراه با شیشه خرده ها آمد توی خانه و مادرش را برد .توی خواب از وحشت زبانش بند آمده بود که جلو چشمش آن پرنده ،آن کرکس غول آسا ،مادرش لیزا ،لیزا کولد ، را در چنگال های زرد خود گرفت و از همان پنجره ی شکسته بیرون پرید و در آسمان سنگین از ابر های تیره ناپدید شد . صدای طوفان او را از خواب پراند . باد شلاق کش لابه لای درخت ها هو می کشید و قطره های درشت باران بر بام می کوبیدو تندر می غرید ."

  پاراگراف آغازین نسبتاٌ خوبی بود .هر چند خیلی جذبم نکرد .اما کتاب همه عوامل دیگر جذب را دارا بود، عواملی چون نویسنده ای که 60 میلیون از کتاب هایش تاکنون فروش رفته و  اسداله امرایی هم که مترجمی نام آشناست و قیمت کتاب هم با موجودی جیب همخوانی دارد .پس بیدرنگ سه جلدش را خریدم.

با شوق و ذوق فراوان طی مناسکی شروع به خواندن یک اثر آمریکای لاتینی کردم که در دوره وبلاگ نویسی تاکنون فقط کتاب سردسته های یوسا را از آن خطه خوانده بودم و البته لذت هم برده بودم و طبیعتا با چنین انتظاری  رفتم سراغ شهر جانوران.

گویی بیش از حد پر چانگی کردم

پس بیش از این درز می گیرم و در ادامه مطلب از شهر جانوران حرف میزنم و بخشهایی از متن را هم می آورم.

.............................................................................

ایزابل آلنده زاده ی 1942 نویسنده و روزنامه نگار اهل شیلی است که آثار او به بیش از 35 زبان جهان ترجمه شده است . سبک نوشتن او همانند چند نویسنده مطرح دیگر آن خطه ، رئالیسم جادویی است. آلنده  که شهرت بین المللی اش را  مرهون کتاب خانه ارواح است خالق آثار مطرحی همچون دختر بخت ،داستان های اوا لونا ، از عشق و سایه ها و همچنین چند کتاب دیگر هم می باشد .

او که اهل شیلی شناخته می شود زندگی پر فراز و نشیبش به گونه ای بوده که در پرو متولد شده و درطول زندگی اش در کشورهای شیلی،بولیوی ،لبنان و ونزوئلا زندگی کرد و در نهایت یک شهروند امریکایی شده و هم اکنون در کالیفرنیا زندگی می کند. 

او در جوانی در موسسه ای به ترجمه رمان های عاشقانه از زبان انگلیسی به زبان اسپانیایی می پرداخته است که بخاطر تغییراتی که در متن داستانها وارد می کرد اخراج می شود . 

...........................................................................

مشخصات کتاب من :

شهر جانوران -ترجمه اسدالله امرایی - چاپ سوم 1390- در 1500 نسخه-انتشارات کتابسرای تندیس-322 صفحه .

درادامه مطلب خطر لوث شدن داستان وجود ندارد .

 

ادامه مطلب ...